چرا زبان عربی را یاد بگیریم

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

س 133: چرا باید زبان عربی را یاد بگیریم؟

ایکس – شبهه: قبل از پاسخ دقت شود که در ضد تبلیغ گسترده، سعی کرده‌اند تا «اسلام» را عربی معرفی کنند و سپس با استناد به حمله وحشیانه اعراب به ایران و تحریک حس وطن دوستی (ناسیونالیستی)، بغض به اعراب را به اسلام متوجه نمایند. در صورتی که اسلام عزیز دین خداست و خداوند نیز ادیان را بر اساس مرزهای متغیر نفرستاده است و حضرات موسی و عیسی (ع) که جهان غرب پیرو آنهاست نیز متولد لندن یا نیویورک نبوده‌اند. فراگیری زبان‌های خارجی و از جمله عربی، «باید» ندارد. بلکه هر کس بر اساس ذوق و یا نیازهای خود زبانی را فرا می‌گیرد. چنان چه بخش کثیری از مردم بدون توجه به جنایات انگلیس علیه ایران و تسخیر و استعمار کامل نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران - به ویژه در سه قرن گذشته- ، و نیز بدون توجه به جنایات امریکا به ویژه در قرن معاصر و هم اکنون، پول می‌دهند تا زبان انگلیسی یاد بگیرند و برخی نیز به صرف ثبت نام، تفخر هم می‌کنند، یا بعد از یک سفر دو هفته‌ای نیز با لهجه حرف می‌زنند. در هر حال کسی که بخواهد وارد تجارت خارجی شود، بر حسب نیاز خود حتماً زبان انگلیسی یاد می‌گیرد، کسی که بخواهد با فلسفه‌ی غرب آشناتر شود، حتماً زبان آلمانی یاد می‌گیرد، کسی که بخواهد رومان یا تاریخ غرب را مطالعه کند، فرانسوی، ایتالیایی یا اسپانیایی می‌آموزد و کاری با تاریخ و حوادث تاریخی گذشته یا حال نیز ندارد. گوته، ادیب و شاعر معروف آلمانی برای آشنایی بیشتر با اشعار حافظ به ایران سفر کرد تا فارسی یاد بگیرد. زبان عربی نیز زبان وحی است. زبان قرآن است، زبان دعا است، زبان حدیث و آشنایی با سیره، سنت و علوم اهل عصمت (ع) است، چنان چه زبان تورات و انجیل عبری است. پس کسی که بخواهد با منابع یهودیت و مسیحیت بیشتر آشنا شود، عبری یاد می‌گیرد و کسی که عشق، علاقه و ایمانی به اسلام، قرآن، اهل عصمت (ع)، حدیث و علوم اسلامی دارد نیز عربی یاد می‌گیرد تا با رجوع مستقیم به منابع و درک بهتر مفاهیم، شناخت جامع‌تری یابد.

نقش پدر از نگاه امیر المومنین

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

امیر مومنان حضرت علی (ع ) كه خود یك « پدر » است و فرزندانی بزرگ و شریف و تاثیرگذار در تاریخ بشریت همچون امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) و حضرت زینب (س ) را به جوامع انسانی تحویل داده است هم در « اندیشه » و هم در « عمل » خود را در تربیت و پرورش فرزندان از جنبه های گوناگون مسئول و متعهد می دانست و از همین رو در تلاشی دقیق و با نظارت و مراقبتی مستمر به این امر مهم و محوری اهتمام ویژه داشت. نقش پدر از نگاه امیر مومنان در فرهنگ عمومی وقتی سخن از تربیت و پرورش فرزندان به میان می آید بسیار سریع اذهان و افكار به « مادران » معطوف می شود و متاسفانه نام و یاد و ضرورتی از نقش تربیتی « پدران » به میان نمی آید و حال آنكه اصل حیاتی و بنیادی تعلیم و تربیت فرزندان وظیفه و مسئولیت مشترك مادران و پدران است و هر كدام در جایگاه خود و به میزان زمان حضور در لحظات تعامل با كودكان و نوجوانان در تربیت و پرورش صحیح آنان سهم و نقش دارند. بدیهی است بیشترین حضور در صحنه های تعامل با فرزندان و تربیت و پرورش آنان توسط مادران صورت می گیرد و این به دو دلیل است . دلیل اول این كه كیفیت و نوع وظایف و مسئولیت های مادران به گونه ای است كه حضور و نقش آفرینی بیشتر آنان را در محیط و كانون خانواده می طلبد و دلیل دوم این كه حكمت های آفرینش الهی عواطف خاصی در نهاد و سرشت مادران به ودیعه گذاشته است كه آنان را سهم بیشتری از مراقبت های تربیتی و تلاش های دقیق و مستمر برای پرورش نونهالان می بخشد. دو دلیل مزبور اگر چه پذیرفته است ولی نافی مسئولیت پدران در تربیت فرزندان نمی باشد و وظایف مهم در پرورش كودكان و نوجوانان را « بیشتر » و نه « مطلق » به مادران محول می نماید و پدران نیز جایگاه و نقش خاص و مسئولیت های مشخصی دارند كه باید نسبت به آنها متعهد باشند. امیر مومنان حضرت علی (ع ) كه خود یك « پدر » است و فرزندانی بزرگ و شریف و تاثیرگذار در تاریخ بشریت همچون امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) و حضرت زینب (س ) را به جوامع انسانی تحویل داده است هم در « اندیشه » و هم در « عمل » خود را در تربیت و پرورش فرزندان از جنبه های گوناگون مسئول و متعهد می دانست و از همین رو در تلاشی دقیق و با نظارت و مراقبتی مستمر به این امر مهم و محوری اهتمام ویژه داشت . نامه امیرمومنان (ع ) به فرزندش امام حسن مجتبی (ع ) نمونه ای بزرگ و مهم از اندیشه ها و رهنمودهای تربیتی آن پیشوای الهی می باشد كه در متن آن آموزش ها و روش ها و راهكارهای ارزشمندی نهفته است و جنبه های مختلف تربیت و پرورش را می نمایاند. در بخشی از این رهنمودها برای یافتن محوری ترین مسئولیت های پدران در تربیت فرزندان دقت و تعمق می نمائیم : « پسرم … من فضایل و ارزش های اخلاقی را برای تو نمایاندم و برشمردم … پیش از آن كه خواهش ها و دگرگونی های دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش اطاعت مشكل گردد زیرا قلب نوجوان همچون زمین حاصلخیز و آماده كشت است كه هر بذری در آن پاشیده شود می پذیرد. پس در تربیت تو شتاب كردم پیش از آن كه دل تو سخت شود و فكر و عقل تو به چیزی دیگر متمایل و مشغول و مغشوش گردد و نیز تا به این وسیله به استقبال كارهایی بروی كه صاحبان تجربه زحمت آزمون آن را كشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند… پسرم درست است كه من به اندازه پیشینیان عمر نكرده ام اما در كردار آنان نظر افكندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر كردم تا آنجا كه گویا یكی از آنان شده ام بلكه با مطالعه تاریخ آنان گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام پس قسمت های روشن زندگی آنان را از دوران تیرگی شناختم و زندگانی سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایی كردم سپس از هر چیزی مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه ای زیبا و شیرین آن را برای تو برگزیدم و ناشناخته های آنها را دور كردم پس آنگونه كه پدری مهربان نیكی ها را برای فرزندش می پسندد من نیز بر آن شدم تو را با خوبی ها تربیت كنم . در نگاه آموزه های تربیتی اسلام پدران باید همواره از درگاه حضرت پروردگار تربیت صحیح و كامل فرزندان را تمنا كنند و خداوند را به یاری بطلبند در این رهنمودهای ژرف تربیتی امیر مومنان (ع ) چهار محور و موضوع مهم از وظایف و مسئولیت های پدران در تربیت و پرورش فرزندان مورد توجه قرار می گیرد: تربیت اخلاقی و معنوی تربیت اخلاقی و معنوی از موضوعات بسیار مهم و از عوامل اصلی در شكل گیری شخصیت فرزندان محسوب می شود به گونه ای كه چنانچه در این امر حیاتی قصور شود حیات سالم و بالنده انسان در تمام مراحل و دوره های كودكی نوجوانی جوانی و بزرگسالی به خطر می افتد و مشكلات و موانع فراوان رخ می نمایانند و ركودها و جمودها از یك سو و بیراهه ها و مهالك از سوی دیگر رشد و كمال و سعادت آدمی را مختل می كنند و همین جاست كه ضلالت و گمراهی و فساد و تباهی نیز چهره ظاهر می سازد و باندهای مخرب برای آلوده كردن جوانان و بهره برداری های مختلف از آنان به دام گستری می پردازند و به سرعت و سهولت به شكار نونهالانی روی می آورند كه از ابتدا و در كانون خانواده كه اولین مركز تربیت و شكل گیری شخصیت سالم و پاك می باشد تحت نظارت و پرورش صحیح قرار نگرفته اند. نظام تربیتی اسلام مسئولیت محوری « پدران » را در تربیت اخلاقی و معنوی كودكان و نوجوانان بسیار زیربنایی می داند و با تعابیر ژرف و آگاهی بخش این مهم را به صورت یك شناخت و بینش ضروری در اذهان وافكار عمومی تثبیت می نماید. در نگاه آموزه های تربیتی اسلام پدران باید همواره از درگاه حضرت پروردگار تربیت صحیح و كامل فرزندان را تمنا كنند و خداوند را به یاری بطلبند. پرورش فكری و اعتقادی نقش پدر از نگاه امیر مومنان پرورش فكری و اعتقادی دومین مسئولیت محوری پدران برای ساختن و به رشد و كمال در آوردن شخصیت فرزندان خویش می باشد. اهمیت خاص و آثار ارزشمند این نوع پرورش را وقتی در می یابیم كه مشاهده می كنیم در هر عصری از اعصار و زمان ها وجود جریان های فكری ناسالم برای به انحراف كشاندن نوجوانان یك واقعیت تلخ و ثبت شده در اوراق تاریخ می باشد. بینش یابی و فرصت شناسی یكی از وظایف مهم و ارزشمند پدران این است كه نسبت به دوره بسیار حساس و حیاتی « نوجوانی » اصل بینش یابی و وظیفه فرصت شناسی را مورد توجه و نظر و عمل قرار دهند و هیچ گونه غفلت و مسامحه ای را روا مدارند كه در آن صورت حركت سالم و پویای تربیتی فرزندان را با مانع و مشكل مواجه می سازند و در پی آن شاهد عواقب و آثار تلخ و ناگوار آن خواهند بود. اصل بینش یابی پدران را به مطالعه و دقت برای شناخت دوره نوجوانی و عواطف و احساسات خاص آن دعوت می كند و وظیفه فرصت شناسی پدران را به شكار فرصت های مناسب به وجود آمده در این دوره حساس برای تربیت و پرورش سالم و مستحكم نوجوانان وادار می نماید. در دوره نوجوانی در كنار فراهم آمدن شرایط برای رشد جسمی و بروز آثار و جلوه های خاص آن زمینه ها برای رشد ارزش های اخلاقی از یكسو و پذیرش اعتقادات سالم از دیگر سو كاملا آماده و مناسب می گردد و به همین دلیل پدران باید دقت و نظارت آمیخته با اطلاعات و شناخت و آگاهی های لازم را معمول دارند تا نوجوان هم از جنبه فكری و اعتقادی به دین باوری اصیل برسد و هم از جنبه اخلاقی و معنوی شخصیتی پاك و سالم و پایبند به ارزش ها و هنجارهای اسلامی بیابد. نوجوان در این دوره از زندگی به دلیل آمادگی برای پذیرش باور و اعتقاد و نیز متمایل شدن به ارزش های اخلاقی به زمین بكر و حاصلخیزی شبیه است كه هر بذری در آن بیفشانیم رشد می كند. امیرمومنان (ع ) در این رهنمود ارزش و آثار گرانقدر « تجربه » ها در یاری رسانی نوجوانان را می نمایاند و به این واقعیت تصریح می كند كه هر كدام از فرزندان باید با پشتوانه ای نیرومند از تجربه های موفق وارد اجتماع شوند تجربه آموزی و عبرت اندوزی وظیفه چهارم محوری پدران برای رشد شخصیت فرزندان انتقال تجربه های بزرگ تاریخی و درس ها و پیام های نهفته در آنها به نوجوانان و ایجاد پشتوانه ای از عبرت و بصیرت برای پیمودن راه پرفراز و نشیب زندگی می باشد امیرمومنان (ع ) در این رهنمود ارزش و آثار گرانقدر « تجربه » ها در یاری رسانی نوجوانان را می نمایاند و به این واقعیت تصریح می كند كه هر كدام از فرزندان باید با پشتوانه ای نیرومند از تجربه های موفق وارد اجتماع شوند تا بتوانند در مسیر طولانی و پرفراز و فرود حیات دنیا از گردنه های سخت عبور نمایند و در هر جلوه از زندگی ـ چه اخلاقی و رفتاری چه فرهنگی و علمی چه فكری و اعتقادی چه اجتماعی و سیاسی ـ از این پشتوانه های كارآمد بهره وری های جامع نمایند. به این ترتیب حضرت علی (ع ) هم به انجام وظیفه خویش به عنوان یك « پدر » برای انتقال تجربه های مفید به فرزندش اشاره می نماید و هم به نقش و اهمیت تجارب سازنده برای نسل های بشر اشاره دارد. فرآوری: نوریه نوچمنی بخش خانواده ایرانی تبیان منبع: نهج البلاغه نامه

عوارض دیدن فیلم های پورنو گرافی

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

عوارض دیدن فیلم پورنوگرافی، اثرات فاجعه آمیز تماشای فیلم‌های مستهجن به طرز غیرقابل باوری تخریب بنیان خانواده را در پی دارد. بر خلاف باور رایج افرادی که به پورنوگرافی و دیدن فیلم های محرک جنسی و خواندن داستان های مستهجن خصوصا روابط غیر متعارف عادت و اعتیاد دارند با ازدواج یا فراهم کردن شریک جنسی این اعتیاد و این رفتار را ترک نخواهند کرد. به 5 دلیل از فیلم های پورنو دوری کنید! تماشای فیلم‌های مستهجن به طرز غیرقابل باوری تخریب بنیان خانواده را در پی دارد. این کار به‌طور ظریف و نامحسوسی باعث می‌شود مرد، جسم همسرش را سوای شخصیت و روان او ببیند، در نتیجه حس احترام و ارزشی که برای او قائل است، رفته‌رفته تضعیف شود و او را در ذهنش تا سرحد یک وسیله برای رفع نیاز جنسی پایین بیاورد. علاوه بر این، مرد را نسبت به رابطه زناشویی‌ بی‌رغبت می‌کند و باعث می‌شود از رابطه با همسرش احساس رضایت نکند. نتیجه تمام اینها چیزی نیست جز ناتوانی در خلق یک زندگی زناشویی سالم که بر پایه صمیمیت و احترام به همسر استوار شده است. روان‌شناسان و کارشناسان خانواده، 5 دلیل اساسی را برای آثار منفی تماشای فیلم‌های مستهجن بر زندگی زناشویی مطرح کرده‌اند: 1. تاثیر و عملکرد این فیلم‌ها مثل مواد مخدر است؛ احساس لذتی که برای اولین بار با تماشای آنها به فرد دست می‌دهد، دیگر تکرار نخواهد شد مگر آنکه با میزانی بسیار بیشتر به مصرف ادامه دهد. مردان هم اغلب، پس از نخستین تجربه، شروع به تماشای هرچه بیشتر این فیلم‌ها می‌کنند. چیزی که باعث می‌شود از همسر و خانواده دور شوند یا حتی به بازده کاری آنها لطمه وارد کند. 2. در این فیلم‌ها نوعی تبعیض جنسی به چشم می‌خورد؛ زن‌ها صرفا در نقش یک وسیله برای رفع نیاز ظاهر می‌شوند و در وضعیتی کاملا نامساوی با مردان قرار می‌گیرند. این امر باعث می‌شود مرد، همسرش را به مثابه فردی کم‌اهمیت‌تر از خود بداند و به چشم ابزاری برای ارضای تمایلات جنسی‌اش به او نگاه کند. چنین مردی نمی‌تواند با همسرش رابطه‌ای جز رابطه زناشویی برقرار کند، چرا که شخصیت همسرش را نمی‌بیند، فقط جسم او را می‌بیند. 3. فیلم‌های مستهجن، زن را در یکی از این 4 دسته غیرانسانی و بی‌ارزش جلوه می‌دهد: حریص پول‌پرستی که فقط برای مادیات به سمت مردها می‌رود، معشوقه‌ای بی‌خرد، موجودی که میلی سیری‌ناپذیر برای داشتن رابطه دارد یا کسی که در تمنای جلب‌توجه است. مردانی که به دیدن این فیلم‌ها می‌پردازند نابکارانه‌ترین و خائنانه‌ترین دیدگاه ممکن را نسبت به همسرشان پیدا می‌کنند و در نتیجه از برقراری رابطه عاطفی سالم و پرمعنا با همسرشان ناتوان می‌مانند یا حتی ممکن است رفتار خشونت‌آمیزی (که نشأت گرفته از همین دیدگاه است) نسبت به او داشته باشند. 4. این فیلم‌ها مرد را نسبت به همسرش کسل و بی‌تمایل می‌کند؛ مردی که مدام به تماشای اینگونه فیلم‌ها می‌پردازد، دائم در معرض گستره بسیار متنوعی از اندام‌های برهنه است که در نتیجه این تنوع، دیگر اندام همسرش نمی‌تواند برایش رضایت‌بخش باشد. 5. این فیلم‌ها معیاری از زیبایی را در ذهن بیننده به وجود می‌آورند که در واقعیت هیچ زنی نمی‌تواند به آن دست یابد. این امر منجر به نارضایتی و اشتباه مرد در مواجهه با واقعیت زندگی‌اش می‌شود. عمده‌ترین اثر سوء فیلم‌های مستهجن این است که باعث می‌شود تمام انرژی جنسی که مرد باید صرف همسرش کند، هرز می‌رود و هدر رفتن غریزه جنسی مرد به این معناست که رابطه زناشویی‌شان کسل‌کننده و بی‌تنوع خواهد شد. عوارض دیدن فیلم های پورنو اعتیاد به پرونوگرافی و دیدن فیلم ها و داستان های پورنو را برخی محققان در ردیف اعتیاد به کوکائین قرار داده اند و همین موضوع موجب بازگشت فرد( عموما مردها ) به مشاهده و خواندن این مطالب خواهد شد که آسیب های آن پس ازازدواج به مزاتب فاجعه بار تر از پیش از آن است . به نظر می‌رسد که این مطالب،یک محرک قدرتمند جنسی را برمی‌انگیزد که به دنبال آن، آزادسازی شهوت، اغلب توسط استمنا صورت می‌گیرد. هرزه‌نگاری، تصویر بسیار قدرتمند و هیجان‌آلودی ایجاد می‌کند که دائماً به ذهن فرد خطور می‌کند و او آنها را در مخیله خود تفصیل می‌دهد.افراد به هنگام اعتیاد به هرزه‌نگاری، به تنهایی نمی‌توانند از شر آن خلاص شوند و آن را کنار بگذارند. علی‌رغم این که این اعتیاد، عواقب وخیمی‌ مثل طلاق، از دست دادن خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از همکاران) را به دنبال دارد.افراد با ضریب هوشی بالاتر بر خلاف انتظارها بیش از دیگران در معرض خطر قرار دارند چون قدرت خیال پردازی و تصویر سازی این افراد خصوصا در خواندن داستان های پورنو بالاتر از دیگران است و طبیعتا اعتیادشان به این مطالب قوی تر است . این افراد پله پله به سمتی حرکت می کنند که هر چه پیشتر می روند به دنبال مطالب وقیحانه تری می گردند و در مرحله بعد زمان خودارضایی را افزایش داده و به سمتی می روند که زمان بسیار زیادی طول می کشد تا فرد به مرحله آخر برسد . از دید روان شناسان فهم و درک درجه اعتیاد و قدرت آن در معتادان برای غیر معتادان دشوار است. زمانی که تحت فشار آن بحران قرار می گیرند هیچ چیز نمی تواند جلوی آنها را بگیرد . و اعتیاد بر زندگی آنها حکمرانی می کند . جدایی و طلاق در این زمینه بسیار رواج دارد و البته کمتر رسانه ای می شود فرد معتاد به سمتی حرکت می کند که همسر مجبور است او را همراهی کند و او خواستار رفتارهای عجیب و متنوع جنسی خواهد شد و این موضوع تا جایی پیش می رود که همسر که درجه اعتیاد را درک نمی کند و از این رفتارها هیچ لذتی نمی برد نمی تواند موضوع را تحمل کند و نتیجه دعوا و جدایی و طلاق … فرد معتاد اغلب خودارضایی را به ارتباط سالم جنسی ترجیح می دهد. و این امر تقریباً همیشه، ظرفیت دوست داشتن و ابراز عشق به همسرشان در روابط خصوصی آنها را کاهش می‌دهد. این تخیل پردازی بسیار قوی است و موجب آزردگی خاطر همسران آنها می‌شود.مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلم‌های مستهجن، از زنان خود ارضا نمی‌شوند و آنها را ناکافی می‌دانندمحرک جنسی آنها، چیزی غیر از همسرشان است و همسر آنها به سادگی می‌تواند این امر را حس کند و در نتیجه، اغلب احساس تنهایی و رانده شدن می‌کند. هر فردی که مرتباً با دیدن هرزه‌نگاری‌ها خودارضایی می‌کند، در خطر تبدیل شدن به یک معتاد جنسی و شرطی کردن خود به داشتن انحراف جنسی یا اختلال ایجاد کردن در روابط متعهدانه با همسر خود قرار دارد.یک اثر جنبی همیشگی، کاهش شدید ظرفیت دوست داشتن است. به عبارت دیگر، هرزه‌نگاری منجر به گسست آشکار عمل جنسی از دوست داشتن، عاطفه، توجه و دیگر احساسات طبیعی سالم و ویژگی‌هایی که به روابط زناشویی کمک می‌کنند، می‌شود. جنبه جنسی این افراد، عاری از ویژگی‌های انسانی می‌شود. یک تصور غلط: عموماً این گونه فکر می‌کنند که خودارضایی عواقب کم اهمیتی دارد و فقط تنش جنسی را کاهش می‌دهد.جدا از معیارهای اخلاقی، این گفته شاید صحیح باشد؛ اما یک استثنا وجود دارد و آن این است که خودارضایی مداوم با تصویرپردازی هرزه‌نگاری‌ها (چه به صورت یاد آوردن در ذهن و چه به صورت محرک آشکار هرزه‌نگاری)، موجب مخاطراتی از طریق شرطی سازی در ابتلا به اعتیادهای جنسی و یا آسیب‌های جنسی دیگر می‌شود. در این مورد، هیچ فرقی نمی‌کند که فرد، یک پزشک مشهور باشد یا یک قهرمان، مدیر یک شرکت، رئیس دانشکده، کارگر غیرماهر و یا یک پسربچه ۱۵ ساله؛ همه آنها می‌توانند نسبت به نابهنجاری جنسی شرطی شوند.روند شرطی سازی خودارضایی غیرقابل اجتناب است و به طور خودانگیخته از بین نمی‌رود. رشد این بیماری ممکن است آهسته باشد و تقریباً همیشه از دید پنهان بماند. این بیماری معمولاً بخش محرمانه زندگی یک مرد است و همانند سرطان به رشد و گسترش خود ادامه می‌دهد. این بیماری به ندرت، خود به خود متوقف می‌شود و درمان آن دشوار است. تکذیب این بیماری از طرف مرد معتاد و امتناع او از برخورد با این مشکل، طبیعی و قابل پیش بینی است، و تقریباً همیشه به ناسازگاری زناشویی و گاهی هم طلاق و گاهی به شکستن روابط خصوصی دیگری می‌انجامد. یافته‌های دکتر روان شناس، چیز مک گاف در دانشگاه کالیفرنیا نشان می‌دهند که خاطرات تجربه‌هایی که به هنگام تحریکات احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ می‌دهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز می‌نشینند و پاک کردن آنها دشوار است. این فرض می‌تواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزه‌نگاری را توصیف کند. خاطرات نیرومند تحریکات جنسی از تجربه‌های گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ می‌کنند و مرتباً به ذهن خطور می‌کنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریک می‌کنند. اگر او به هنگام این تخیلات، خودارضایی کند، باعث تقویت پیوند بین تحریک جنسی و اوج لذت جنسی می‌شود که همراه با منظره ویژه یا تکرار پی در پی آن صحنه در ذهن خواهد بود. عوارض فیلم های پورنوگرافی کدامند ؟ کاهش روابط اجتماعی در نوجوانان و پرخاشگری در همسران ، مهمترین عارضه فیلم های پورنوگرافی است که در این مورد هیچ فرقی نمی کند که منحرف جنسی ، مدیر یک شرکت یا یک کارگر ساده باشد و همه آنها می توانند نسبت به نابهنجاری جنسی به یک اندازه شرطی شوند . سیر روند شرطی سازی خودارضایی غیر قابل اجتناب است و به راحتی و خودانگیخته از بین نمی رود بنابراین درمان آن دشوار است . متاسفانه از عوارض فیلم های پورنوگرافی ، رشد آهسته و آرام این بیماری است که همیشه از دید پنهان است و همانند سرطان ، در زندگی محرمانه و شخصی مردان ، سال ها به رشد و گسترش خود ادامه می دهد . تجسم نیرومند خاطرات گذشته ، از تحریک شدن های جنسی و مرور صحنه های فیلم های مستهجن در ذهن ، عوارض فیلم های پورنوگرافی را تایید می کند و باعث می شود که فرد با عطش سیری ناپذیری دست به خود ارضایی بزند و حتی گاهی با پوشیدن جوراب و لباس های زیر زنانه از لحاظ شهوانی ، در حالت لذت و تحریک جنسی باقی بماند . برخی آثار فاجعه آمیز نگاه کردن به فیلم های غیراخلاقی را می‌‌توان اینگونه برشمرد : 1. کاهش شدید عشق: چنین افرادی از توان عاطفی کمتری برخوردارند و در روابط عاشقانه توفیق کمتری کسب می‌کنند. 2. تاثیرات فیزیولوژیک: سلامت جنسی انسان که تأثیر عمیقی در سلامت جسمی‌ و روانی او دارد، حاصل ارضاء معقولی است که در پی تحریک واقعی و نیاز حقیقی فیزیولوژی بدن اتفاق افتاده باشد. عدم حفظ این عدم تعادل، از عقلانیت انسان می‌کاهد و او را وادار به گناه می‌کند. 3. تضعیف انسانیت: جنبه جنسی بسیاری این افراد، عاری از ویژگی‌های انسانی می‌‌شود. آنها یک حالت «من غریبه» (جنبه تاریک) را توسعه می‌‌دهند که محور آن، شهوت جامعه ستیز و عاری از اکثر ارزش‌ها است. مشاهده مکرر و زیاد آن و در دسترس همه بودن این نوع فیلم‏ها (حتی به عنوان آموزش) باعث شکستن قبح و زشتی اموری است که اسلام، عقلاء و عرف جامعه آنها را زشت و قبیح می‌‏شمارند. حتی انسان‏های مۆدب و با نزاکت از بیان و ذکر برخی الفاظ که مستقیما اشاره به یکی از اعضاء بدن انسان می‌‏کند، اکراه دارند و آن را زشت و ناپسند و قبیح می‌‏دانند چه رسد به این که به مشاهده و تجزیه و تحلیل آن بپردازند 4. از بین رفتن عفت عمومی‌ و اجتماعی در درازمدت: کسانی که اینگونه فیلم ها را تماشا می کنند در برخورد با افراد دیگر در اجتماع نگاه جنسی دارند و شیطان همیشه برای گمراه کردن آنها امید دارد. زیرا آنها برای گمراهی و انحراف از مسیر الهی آمادگی لازم را دارند. 5. نقش بستن تصاویر جنسی در مغز: در این جا بهتر است که به تجربه دکتر روان شناس، «مک گاف» در دانشگاه کالیفرنیا بپردازیم. یافته‌های او (که بسیار ساده شده اند) نشان می‌‌دهند که خاطرات تجربه‌هایی که به هنگام تحریکات احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ می‌‌دهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز می‌‌نشینند و پاک کردن آنها دشوار است. این فرض می‌‌تواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزه‌نگاری و هرزه‌بینی را توصیف کند. خاطرات نیرومند تحریکات جنسی از تجربه‌های گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ می‌‌کنند و مرتباً به ذهن خطور می‌‌کنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریک می‌‌کنند. اگر او به هنگام این تخیلات، استمنا کند، باعث تقویت پیوند بین تحریک جنسی و اوج لذت جنسی می‌‌شود که همراه با منظره ویژه یا تکرار پی‌درپی آن صحنه در ذهن خواهد بود. 6. تأثیر بر رفتار جنسی: برخی از جامعه‌شناسان آلمانی ادعا می‌‌کنند که «عادت بیمارگونه‌ دیدن عکس‌ یا فیلم‌های پورنو » بر رفتارها و برخوردهای جنسی «معتادان پورنو» تأثیر منفی دارد. تا ‌جایی که این بیماران، از انجام مقاربت عادی و عشق‌ورزی لذتی نمی‌‌برند. کاربرانی که داوطلبانه برای ترک اعتیاد خود به روانکاو مراجعه کرده‌اند، اعتراف می‌‌کنند که «دیدن پورنو، به بخش جدایی‌ناپذیر ارضای جنسی آنان تبدیل شده است» و آنان نمی‌‌توانند بر «وسوسه و نیاز» دیدن این تصاویر غلبه کنند. 7. انزوا و کاهش روابط اجتماعی: پژوهشگران آلمانی معتقدند که اعتیاد به دیدن فیلم ها و تصاویر پورنو‌، هم‌چنین سبب انزوا و دوری فرد از اجتماع و کاهش روابط اجتماعی او می‌‌شود. 8. تحلیل توان عقل: هر قدر که اطلاعات موجود در ذهن، منظم‌تر و دارای عناوین کمتری باشد،‌ دسترسی عقل به آنها برای پردازش‌های جدید، مهیاتر خواهد بود. اما وجود داده‌های فراوان و متعدد که فضای ذهن را بی جهت پر کرده باشند و با تکرار درگیری ذهنی و رفتار بیرونی، تقویت شده باشند، باعث می‌شود توان عقل را به مقدار چشمگیری کاهش دهند، چه رسد جایی که این داده‌ها، دارای تاثیر بر هورمونهای مختلف نیز باشد که تأثیرات ارگانیک را نیز درپی داشته باشد. 9. سقوط شخصیت زن و مرد و تبدیل شدن به وسیله‌ای برای اشباع هوس‌های سرکش: با پرداختن افراطی فرد به مسائل جنسی، شخصیت او به شخصیتی شهوانی تبدیل خواهد شد که تداعی‌ها و برداشت‌های وی با کوچکترین ارتباطی (حتی توهمی) رنگ جنسی به خود می‌گیرد. کارکرد افراد برای چنین فردی تنها ارضاء غریزه جنسی است و اهتمام خود او نیز صرفا بر ارضاء همین بعد وجودی خویش است. 10. آسیب جسمی‌: علم پزشکی هنوز تا مرز شناخت بسیاری از بیماری‌ها فاصله ای طولانی دارد و چه بسا اموری که در زندگی روزمره ما وجود داشته باشد و ما به عنوان امور مفید از آنها استفاده کنیم، در آینده ای نزدیک ضرر آنها از نظر پزشکی ثابت شود. بنابراین اگرچه تاکنون برای هرزه‌بینی، اثر جسمانی مستقیم تشخیص داده نشده است (و احتمال این وجود دارد که با پیشرفت علم مشخص گردد) ولی قطعا اثر غیرمستقیم دارد. یعنی نگاه به عکس و فیلم‌های مبتذل غالبا موجب تحریک سیستم عصبی خودکار (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) و تحریک شهوت می‌گردد؛ هم زمان ضربان قلب و تعداد تنفس افزایش پیدا می‌کند؛ ترشح برخی از هورمون‌ها در خون بالا رفته و تعادل هورمونی و روانی شخص برای دقایقی و گاه ساعت ها و گاه روزها به مخاطره می‌افتد. اگر این رفتار به مدت طولانی ادامه یابد آثار آن همه عمر فرد را در بر خواهد گرفت. 11. پرخاشگری: هرزه‌بینی نه تنها بر ذهن فرد تاثیر مخرب می‌گذارد بلکه افراد را تشویق می‌کند تا از نظر جنسی بیشتر حالت سلطه جو و پرخاشگر داشته باشند. با پرداختن افراطی فرد به مسائل جنسی، شخصیت او به شخصیتی شهوانی تبدیل خواهد شد که تداعی‌ها و برداشت‌های وی با کوچکترین ارتباطی (حتی توهمی) رنگ جنسی به خود می‌گیرد. کارکرد افراد برای چنین فردی تنها ارضاء غریزه جنسی است و اهتمام خود او نیز صرفا بر ارضاء همین بعد وجودی خویش است 12. مقایسه: به دنبال مشاهده این‏گونه فیلم‏ها، افراد مجرد در آینده به مقایسه آنچه در فیلم دیده‏اند و آنچه از همسر خود سراغ دارند می‌‏پردازند و در نتیجه نقایص و کمبودها و ضعفهای احتمالی خود و همسر خویش در ذهن فرد برجسته شده و چه بسا باعث کاهش تمایل و علاقه به همسر انتخاب شده خود می‌‏شود و به تدریج کانون خانواده را دچار اختلال و فروپاشی می‌‏کند. 13. دیدن عکس‌ها و فیلم‌های مبتذل، به ویژه جوانان را، در یک حال تحریک دائم قرار می‌دهد، تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنان و ایجاد هیجان‌ های بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی می‌گردد. 14. سستی ایمان: این گناه، پیوند انسان با خدا را سست و در صورت استمرار، این پیوند را قطع و ایمان او را زایل می‌‌گرداند؛ غریزه جنسی انسان را به طور افراطی تحریک کرده؛ او را از فعالیت‌های مثبت انسانی بازداشته؛ به سمت ارتکاب فحشا و منکرات سوق می‌دهد. بدین وسیله انسانیت انسان که سرمایه وجودی انسان است را از او سلب می‌کند. 15. محروم شدن از شیرینی و لذت انس با خدا: هشیار بودن این تصاویر در ذهن و مرور دائمی و ناخودآگاه آن، حضور قلب را در عبادات به خطر می‌اندازد و تکرار نافرمانی خدا، بهره رابطه با او را از لذت می‌اندازد. 16. مردن دل‌ها و افسردگی: همانگونه که روایات نیز بر این امر تصریح دارند، ولنگاری جنسی و ارتباطی، باعث بروز قساوت قلب می‌شود و مرگ معنوی و روانی قلب را درپی دارد. 17. تاثیرات منفی در زندگی زناشویی: مشاهده مکرر و زیاد آن و در دسترس همه بودن این نوع فیلم‏ها (حتی به عنوان آموزش) باعث شکستن قبح و زشتی اموری است که اسلام، عقلاء و عرف جامعه آنها را زشت و قبیح می‌‏شمارند. حتی انسان‏های مۆدب و با نزاکت از بیان و ذکر برخی الفاظ که مستقیما اشاره به یکی از اعضاء بدن انسان می‌‏کند، اکراه دارند و آن را زشت و ناپسند و قبیح می‌‏دانند چه رسد به این که به مشاهده و تجزیه و تحلیل آن بپردازند

معیار های گزینش همسر در اسلام

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

مجله شمیم یاس خرداد 1382، شماره 3

معیارهای گزینش همسر در اسلام

روان شناسان و متخصصان خانواده معتقدند: «هر اندازه زن و مرد قبل از ازدواج اطلاعات صحیح تر و دقیق تری نسبت به یکدیگر داشته باشند، بهتر می توانند موفقیت و یا شکست زناشویی خود را پیش بینی کنند .» مطالعات نشان می دهد که افراد تمایل دارند، همسرانی مشابه خود برگزینند . شاخصهای این تشابه عمدتا اعتقادات مذهبی، تحصیلی، فرهنگی، خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی می باشد . این گونه افراد زندگی را تقریبا مشابه هم تعریف می کنند و اهداف و رؤیاهای آنان نیز به یکدیگر نزدیک تر است . عوامل فرهنگی یکی از شاخصهای مهمی است که یک زوج را به یکدیگر نزدیک می کند . زمینه های فرهنگی روابط بین آن دو را خلاق، جالب و پویاتر می نماید . هر اندازه فرد با همسر خود وجوه اشتراک فرهنگی بیشتری داشته باشد، برای سازگاری با او آماده تر و با اختلافات کمتری مواجه می شود . هر ازدواجی، اگر از ابعاد گوناگون مورد توجه قرار گیرد، ازدواج مرکبی است; زیرا علی رغم تلاش طرفین در انتخاب همسری با تشابهات بیشتر ذاتی و اکتسابی، باز هم زن و مرد تفاوت های بسیار چشمگیری با یکدیگر خواهند داشت . بنابراین آنان باید یاد بگیرند که با این تفاوت ها زندگی کنند و با حل و فصل تفاوتها و رسیدن به تفاهم در زندگی مشترک، ثمره این پیوند مقدس یک ازدواج شاد و رضایت بخش باشد . برخی از ویژگی ها مانند مسؤولیت پذیری باید بین زن و مرد مشترک باشد . تحقیقات در زمینه مقایسه گروهی از زوجهای طلاق گرفته و زوج های خوشبخت نشان می دهد که ارزیابی زوجهای خوشبخت و سازگار از مسؤولیت پذیری، بیشتر از زوج های سازش نیافته و جدا شده است . هم چنین پژوهش ها نشان می دهد که تا حدود زیادی خوشبختی و بدبختی زن و مرد را از ابتدای زندگی مشترکشان می توان پیشگویی کرد و به بیان دیگر بسیاری از مشکلات آنها قابل پیشگیری خواهد بود . به همین جهت، امروزه آموزش پیش از ازدواج زوجهای جوان، یک ضرورت مسلم تلقی می شود . هر اندازه دختر و پسر اطلاعات بیشتری در جهت شناخت خود و همسر آینده شان داشته باشند و ملاکهای معقول تری را برای انتخاب همسر در نظر بگیرند، در زندگی زناشویی خود با مشکلات و ناسازگاریهای کمتری مواجه خواهند بود . جوانان عزیز باید توجه داشته باشند که خانواده، به مثابه دژی استوار و نهادی مقدس، بیشترین مسؤولیت را در رشد و تحول، تربیت و تعالی و سعادت وجود انسان بر عهده دارد . خانواده، کانونی است که در آن ارزش های اخلاقی، باورهای دینی و معیارهای اجتماعی از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد و زمینه رشد عاطفی و تربیت اخلاقی اعضای خانواده فراهم می گردد . خانواده، اصلی ترین و حیاتی ترین ستون سلامت و امنیت اجتماعی است . در نظام الهی، هدف اصلی ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسان و تقرب به ذات حق است . خداوند سبحان می فرماید: «هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها . . .» ; (2) او خدایی است که همه شما را از یک فرد آفرید، و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید . . . . باید دقت داشت که ازدواج، امری است بسیار مهم و سرنوشت ساز و کامیابی یا شکست در آن، در زندگی آینده بسیار تاثیر دارد . همسر خوب و هم کفو و متناسب، زندگی را قرین آرامش و آسایش می کند . چون مهمترین تکلیف و توان «زن » ، به عنوان ستون اصلی خیمه خانواده، «آرامشگری » است و زمینه را برای پرورش استعدادهای درونی و ترقی و تعالی فراهم می سازد و بر عکس، شکست در ازدواج و انتخاب همسر، موجب یاس، افسردگی، شکست، دلسردی، پیری زودرس و . . . می شود و استعدادهای درونی را از حرکت و تکامل باز می دارد . در این نوشتار سعی شده، اصولی ترین معیارها و ملاک های انتخاب همسر شایسته، به جوانان عزیز معرفی شود تا به گونه ای همسر برگزینند که با یکدیگر «همتا» و «متناسب » باشند، تا در زندگی مشترک، روابط فی ما بین همسران بهتر، سالم تر، پرجاذبه تر، شیرین تر و با صفاتر گردد . بزرگان و رهبران دینی ما، صاحب نظران، روان شناسان، متخصصان خانواده، شرایط و ملاکها و ویژگیهایی را برای ازدواج موفق توصیه می کنند . این توصیه ها را می توان به دو دسته تقسیم کرد: الف . شرایط و ویژگی های فردی اولین مسائل مطرح در ازدواج، زمان و سن مناسب و میزان رشد فرد برای ازدواج است . در این رابطه، سه شرط اساسی را به اختصار می توان نام برد: 1 . بلوغ جسمانی، روانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، ذهنی، فرهنگی و آرمانی . 2 . داشتن هدف و انگیزه برای ازدواج . 3 . داشتن اطلاعات لازم در مورد انتظارات، تکالیف و وظایف در زندگی زناشویی . ب . معیارها و ملاکهای ازدواج هر اندازه دختر و پسر از نظر ویژگی های گوناگون نزدیک تر باشند، ترکیب آن دو در زندگی زناشویی استوارتر و عمیق تر خواهد بود . این مجموعه ویژگی ها در منابع اسلامی با عنوان «اصول کفویت و همانندی » عنوان شده است که در ابعاد گوناگون چون: ایمان و دینداری، اخلاق نیک، اصالت خانوادگی، عقل و هوش، جمال و زیبایی، تناسب سنی، شغل زوجین، سلامت از اعتیاد، دوشیزه بودن و . . . از آنها یاد شده است و در این فصل، به صورت اجمال به برخی از این ویژگی ها و معیارها اشاره خواهد شد که عبارتند از: 1 . ایمان و دینداری پایبندی به ارزشهای دینی و در جامعه ما به «اصول و آیین مقدس اسلام » ، بدون شک، یکی از عوامل مهم خوشبختی در زندگی زناشویی است . دین به عنوان یک عامل درونی، افراد را از ارتکاب به اعمال خلاف انسانی باز می دارد . علاوه بر این زن و مرد با ایمان وتقوی، از هر جهت برای تربیت فرزندان صالح شایسته تر هستند . بدون تردید از مهم ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، همسویی بینش ها و باورهای دینی و پایبندی عملی زوجین به ارزشها و معارف الهی است . بر همین اساس، پسران و دختران خداباور و پاک اندیش در آرزوی داشتن همسری مؤمن و نیک سیرت و عامل به ارزشهای قرآنی هستند . چنین گرایشی در امر ازدواج، برخاسته از نهاد پاک و فطرت کمال جوی انسان است و خداوند متعال بهترین ازدواج را وصلت پاکان و متقیان با یکدیگر می داند و می فرماید: «. . . و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات . . .»; (3) زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاکند . . . . و در همین رابطه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «من تزوجها لدینها جمع الله له ذلک »; (4) کسی که به خاطر دین و ایمان زنی، با او ازدواج کند، خداوند همه دنیایش را برای او فراهم می کند . عفت و پاکدامنی، امانتداری، وفای به عهد، تقید به امر به معروف و نهی از منکر، رعایت حقوق دیگران، اجتناب از ظلم و تعدی، حجاب و دوری از نامحرم، نجابت و حیا از جمله صفاتی است که می تواند دلیل روشنی در دیانت هر شخص باشد . اهمیت و ضرورت دینداری در انتخاب همسر بدین جهت می باشد که، دو همسر می خواهند یک عمر با هم زندگی کنند . آن ها تحت تاثیر عقاید، افکار، باورها، رفتار، کردار، گفتار یکدیگر قرار خواهند گرفت . همسر دیندار، همسرش را به خدا باوری و خدا ترسی، تقوا، اخلاق نیک، عمل صالح، و ترک گناه تشویق و ترغیب می کند و در پیمودن راه سعادت و خوشبختی، یار و مددکارش خواهد بود و اسباب نیک بختی و کمال او را فراهم خواهد ساخت . بر عکس، یک همسر بی ایمان، همسرش را به گناه و بدبختی خواهد کشید . 2 . اصالت خانوادگی: اصالت و شرافت خانوادگی دختر و پسر، یکی از اساسی ترین ملاک های ازدواج، به ویژه در جامعه اسلامی ماست . کلمه اصالت از اصل گرفته شده و اصل به معنای ریشه آمده است . یعنی دختر و پسر از خانواده هایی باشند که دارای اصل و ریشه هستند . شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی و فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین پسر و دختر در زندگی، نقش اساسی را ایفا می کند و می تواند ملاک قابل اعتمادی برای چگونگی نحوه تربیت فرزندان و ارتباطات متقابل در زندگی زناشویی تلقی شود . (5) توصیه های اسلام در این زمینه آن است که تا حدامکان، خانواده همسر پاک و عفیف باشند; زیرا اخلاق و رفتار خانواده، جنبه های عقلی آن از لحاظ هوشمندی و کودنی و زمینه های اعتقادی آن، در زندگی جدید و نسل، اثر می گذارد . نطفه، ماده اولیه تشکیل دهنده جنین از جنبه ها و خصایص وراثتی والدین و حتی اجدادشان متاثر است . اگر آن ها ناسالم باشند، امیدی به اصلاح فرزند نیست; مگر در مواردی بسیار نادر . پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در این باره می فرمایند: «تزوجوا فی الحجر الصالح فان العرق دساس » ; (6) با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید; زیرا خون اثر دارد . و در جای دیگر می فرمایند: «تخیروا النطفکم فانکحوا الاکفاء و انکحوا الیهم » ; (7) برای نطفه های خود گزینش کنید و با کسانی که همتای شما هستند، ازدواج نمایید . و باز درباره اهمیت همین موضوع فرموده اند: «تخیروا لنطفکم فان النساء یلدن اشباه اخوانهن و اخواتهن »; (8) برای نطفه های خود گزینش کنید; زیرا زنان بچه هایی همانند برادران و خواهران خود به دنیا می آورند . دختر و پسر باید در خانواده هایی رشد یافته باشند که پدر و مادری عاقل و دلسوز، با همه وجود در رشد و تعالی فرزند کوشیده باشند . بر خلاف خانواده هایی که زن و شوهر، فرزندان را به حال خود رها کرده و به دنبال هوا و هوس های خود هستند و یا این که در کانون خانوادگی آنها بویی از محبت و احترام و تکریم شخصیت دیگران استشمام نمی شود . بنابراین، دختر و پسری که درصدد انتخاب همسر هستند، باید سعی کنند حتی المقدور با خانواده هایی شریف و اصیل وصلت نمایند و از ازدواج با خانواده های پست و فرومایه جدا اجتناب نمایند; چرا که غالبا با مشکلاتی مواجه خواهند شد . در خانواده های اصیل، پدران و مادران کوشیده اند از نظر اخلاقی و رفتاری برای فرزندان خود نمونه و الگو باشند و بدون تردید پدر و مادر صالح از نظر ارثی نیز سرمایه های بس گرانبهایی را به فرزندان خود انتقال می دهند . دختر و پسری که در یک خانواده اصیل رشد می یابند، سجایای اخلاقی را از پدر و مادر خود به ارث می برند و در برخورد با دشواریها و سختیهای زندگی، هرگز از جاده درستی و راستی خارج نمی شوند . به عبارت دیگر، پای بندی به آبرو و حیثیت، آنان را از انحراف باز می دارد . پس در مساله انتخاب همسر، ازدواج با یک فرد، یعنی پیوند با یک خانواده و فامیل و نسل; زیرا: - این فرد جزیی از آن خانواده می باشد و مانند یک شاخه از ریشه های همان درخت تغذیه کرده است . - با تشکیل خانواده، یک عمر باید با خانواده طرفین رفت و آمد و معاشرت داشت . خوب و بد بودن خانواده ها در اجتماع، در زندگی مشترک فرزندانشان نیز تاثیر دارد . - صفات و خصوصیات آنان نیز در فرزندان مؤثر است . - از نظر ایمان و تقوا و سایر جنبه های اخلاقی و فرهنگی می توانند در رفتار، کردار و گفتار فرزندان تاثیر بگذارند و . . . . 3 . اخلاق نیک اخلاق نیک، یعنی صفات و خلق و خوهای پسندیده، در نظر عقل سلیم و شرع مقدس . زندگی زن و مرد در محیط خانوادگی احتیاج به اخلاق دارد; زیرا تنها در پرتو قانون نمی توان زندگی کرد وهمه انبیا نیز به خاطر زنده کردن اصول اخلاقی مبعوث شده اند . پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق » ; (9) همانا برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق را بین مردم زنده کنم . اخلاق نیک و جاذبه های رفتاری پسر و دختری که می خواهند «زندگی مشترکی » را شروع کنند، یعنی این که، در کانون گرم خانواده هر دو باید اصول اخلاقی را رعایت کنند و آن اصول عبارتند از: جذابیت های بصری و گیرایی کلامی، نحوه حشر و نشر اجتماعی، برخوردها و رفتارها در شرایط و موقعیت های گوناگون، توجه به نظافت و بهداشت فردی و پاکیزگی و تمیزی منزل، نحوه غذا خوردن، خوابیدن، آراستگی ظاهر، در نگاه کردن در هنگام سخن گفتن با همدیگر، در ابراز لطف و محبت، در هدیه دادن وهدیه گرفتن، در مهمانی ها و پذیرایی ها، در جشن ها و ترحیم ها، در سفرها و گشت وگذارها، در خریدها و داد و ستدها، تقدم در سلام کردن واحوال پرسی با زیباترین کلام ها و واژه ها، در ابراز دوستی و عشق و علاقه نسبت به همدیگر، در وقت شناسی و وفای به عهد، در اقامه نماز و روزه گرفتن، در معاشرت با اهل فضل و معرفت والگوهای مطلوب رفتاری و . . . خلاصه در همه رفتارهای نیک شخصی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی همسران، یعنی مجموعه آن چه از انسان سر می زند و نسبتا پایدار و قابل مشاهده است، می تواند از مهم ترین جاذبه های زندگی مشترک و یا خدای ناکرده از عوامل زمینه ساز سردی ها، بی تفاوتی ها و بعضا جدایی ها باشد . پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «اذا جاءکم من ترضون دینه و امانته یخطب (الیکم) فزوجوه . . .»; (10) هر گاه کسی به خواستگاری نزد شما آمد و دینداری و امانتداری (اخلاق) او را پسندیدید، به او زن بدهید . . . . 4 . عقل و هوش بعد از دینداری، اصالت خانوادگی و اخلاق نیک، «عقل و هوش » از مهم ترین شرایط یک همسر خوب محسوب می شود . تدبیر امور زندگی و پیمودن راه سعادت و درستکاری و برطرف نمودن مشکلات زندگی مشترک کار ساده ای نیست . طبق بررسی ها و مطالعات آسیب شناسی خانواده، اصلی ترین علت کشاکش های خانوادگی، سردی ها و بی رغبتی ها، اخم ها و قهرها، بی تفاوتی ها و افسردگی ها، بدزبانی ها و تندی ها، طردها و خانه گریزی ها، اضطرابها و پریشانیها، گاه اختلالات روانی، برخی آسیب پذیری های رفتاری و کژروی های اجتماعی «همسران » و سرانجام طلاق ها و جداییها و ریشه اصلی همه اختلافات زناشویی، عدم تناسب در «عقل و هوش » بین زن و شوهر می باشد . لذا با توجه به مشخصات افراد از نظر عقل و هوش، باید جوانان در انتخاب همسر، کسی را به عنوان همسر در زندگی مشترک خود انتخاب کنند که با همدیگر تناسب داشته باشند تا بعدها دچار مشکلات نشوند . امام علی (علیه السلام) می فرماید: «ایاکم و تزویج الحمقاء فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع »; (11) بپرهیزید از ازدواج با احمق! زیرا مصاحبت و زندگی با او بلاست و فرزندانش نیز تباه می شوند . و در همین باره امام صادق می فرماید: «عقل چیزی است که خداوند رحمان به وسیله آن پرستش و عبادت می شود و بهشت به وسیله آن به دست می آید. (12) 5 - جمال و زیبایی یکی از عواملی که در ازدواج نقش مهمی دارد، قیافه ظاهری و وضع جسمانی همسر می باشد و لیکن در این مبنا امور زیر را در نظر بگیرید: 1 . گرچه زیبایی ظاهر و تناسب اندام را در انتخاب همسر نمی توان نادیده گرفت، اما این مساله نباید به عنوان بزرگ ترین هدف و معیار و ملاک ازدواج محسوب شود، بطوری که دیگر معیارها را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه هنگام انتخاب همسر باید هر دو بعد زیبایی (زیبایی صوری و ظاهری یا تناسب اندام) و (زیبایی باطنی یا معنوی و فرهنگی، مانند ایمان، تقوا، حیا، عفت، هوش و استعداد، نجابت و اصالت خانوادگی و . .). ترکیب شود و به همه آنها اصالت داده شود که در این صورت زندگی مشترک، یک عمر گلستان می شود . زیبایی ظاهری باید در کنار دیگر صفات و معیارها، مورد توجه و بررسی قرار گیرد; نه به طور مستقل . زیبایی و تناسب اندام بدون تدین و شرافت خانوادگی و . . . ، آفتی است خطرناک و بلایی است رسواگر که اگر بر مبنای ارزشهای الهی پیوند نخورد، به زودی ناپایدار خواهد بود . پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «من تزوج امراة . . . لجمالها، رای فیها ما یکره »; (13) کسی که (فقط) به خاطر زیبایی زنی با او ازدواج کند، در او امور ناخوشایند خواهد دید . و باز فرمودند: «ایاکم و خضراءالدمن » ، قیل: «یا رسول الله و ما خضراء الدمن؟» قال: «المراة الحسناء فی منبت السوء»; (14) از خضراء الدمن (گیاه روییده در خرابه) بپرهیزید . گفته شد: ای رسول خدا! خضراءالدمن چیست؟ فرمود: زن زیبارویی که در خانواده ای فاسد رشد کرده است . 2 . گر چه زیبایی (ظاهری، معنوی، فرهنگی و . .). امری است پسندیده و نیکو و در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد، لیکن نباید از حد معمول تجاوز کند و به صورت «مشکل پسندی » درآید و انسان را از ازدواج به موقع باز دارد، بلکه اگر از زیبایی نسبی برخوردار بودند و دین و اخلاق همدیگر را قبول داشتند، بهتر است بعد از تحقیقات و شناخت کافی (در همه زمینه ها) از همدیگر، با توکل بر خداوند و راهنمایی و ارشاد والدین، با همسر مورد نظر ازدواج نمایند و مطمئن باشند که عقل و ایمان و اخلاق نیک و خانواده اصیل و با شرافت، بسیاری از کمبودها را جبران می کند . 3 . بهتر است پسر و دختر در مراسم خواستگاری، با اجازه و رضایت والدین، همدیگر را ببینند و واقعیت ها را به همدیگر بگویند . برای شناخت لازم و تشخیص جمال و زیبایی دختر مورد نظر، خوب است پسر، مادر یا خواهر و یا یکی از خویشان نزدیک و مورد اعتماد را برای دیدن انتخاب کند و بفرستد تا زن مورد نظر را خوب ببینند و خصوصیاتش را برای او توضیح دهند . حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند: «هر یک از زوجین می توانند (در مراسم خواستگاری) مستقیما از یکدیگر درباره هم تحقیق کنند، مشروط به آنکه این تحقیق مستلزم حرام نباشد . هر یک از زوجین می توانند بدن دیگری را با شرایط زیر به منظور تحقیق ببینند: 1 . نگاه به قصد لذت و ریبه نباشد . 2 . ازدواج متوقف بر این نگاه باشد . 3 . مانعی از ازدواج این دو در میان نباشد . . . 4 . بهتر است این دیدن از روی لباس نازک باشد . 5 . باید این نگاه آخرین تحقیقی باشد که هر یک از زوجین انجام می دهند و . . . .» (15) بنابراین، صحبت کردن آنها به قصد لذت، یا خلوت کردن آنها در محیط بسته و یا نگاه کردن به قصد لذت و یا لمس کردن یکدیگر حرام است و باید از آن اجتناب کنند . 6 . تناسب سنی توجه به تناسب سنی و جسمی مساله مهمی در زناشویی است و در این زمینه، باید تناسبی باشد تا منجر به عواقب تلخ نگردد . سن پسر و دختر در ازدواج از دو نظر دارای اهمیت است: 1 . جنبه روانی: انسان در فرآیند رشد از نظر روانی، در سنین مختلف، دارای ویژگی های متفاوت می باشد . 2 . جنبه فیزیولوژیکی: علاوه بر جنبه های روانی، ارضای غرایز جنسی خود مساله مهمی است . سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف، متفاوت است . معمولا در مناطق گرم، سن بلوغ و ازدواج پایین تر از مناطق سرد و کوهستانی است . مهم نیست که فرد در چه سنی بالغ می شود، آن چه مهم است، این است که دختر و پسر احساس کنند که از نظر فیزیولوژیکی و روانی نیاز به ازدواج دارند . تشخیص زمان مناسب ازدواج و فاصله سنی زوجین از سوی پسر و دختر تازه بالغ مشکل است . در این مورد، استفاده از راهنمایی های پدران و مادران و مشاوران خانواده ضرورت دارد . معمولا چون دختران از نظر رشد بدنی و روانی از پسران جلوتر می باشند و رشد آنان سریعتر است و زودتر به سن تکلیف شرعی و بلوغ بدنی می رسند، آمادگی بیشتری برای انتخاب همسر و شروع زندگی زناشویی را دارند . در روایات اسلامی، راجع به سن ازدواج و فاصله سنی زن و شوهر، اشاره به موضوع بلوغ شده که طرفین در سنین پایین، یعنی اوایل بلوغ، ازدواج کنند و به همین علت در اسلام سن تکلیف شرعی دختران 9 سال تمام قمری و پسران 15 سال تمام قمری می باشد وتفاوت سن دختر و پسر (در ازدواج) با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است . با توجه به تحقیقات انجام شده و بلوغ زودرس، در بعضی مناطق و موقعیت های مختلف جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و . . . ، بهترین سن ازدواج برای دختر خانم ها 16 الی 20 سالگی و برای پسرها 18 الی 23 سالگی می تواند باشد و مناسب ترین فاصله سنی، پسر و دختر در ازدواج بین 1 الی 5 سال می باشد و اگر هم، سن آنها مساوی باشد و یا این که دختر خانم چند سال از پسر بزرگتر باشد، اشکالی ندارد . لکن فاصله سنی (بین 1 الی 5 سال) از نظر روان شناسی و فیزیولوژی ارجحیت دارد . و این تفاوت بدین جهت است که زن ها در اثر بارداری و زایمان و شیر دادن به کودک، غالبا از مردها زودتر پیر و شکسته می شوند و طراوت و شادابی خود را از دست می دهند . زن اگر چند سالی از شوهر کوچکتر باشد، مدت بیشتری می تواند نظر شوهر را به خود جلب کند و تمایلات روحی، روانی و جنسی او را ارضاء نماید; در نتیجه، برای همیشه صلح، صفا، دوستی، عشق و محبت در کانون گرم خانوادگی آنان حاکم خواهد شد . 7 . شغل و ازدواج یکی از عواملی که در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد، نوع شغل پسر و دختر می باشد . در مورد شغل شوهر آن چه مهم است، تامین نظر دختر است و بالعکس . در واقع می توان گفت که در گزینش همسر، در رابطه با شغل، موارد زیر باید از طرف هر یک از زوجین مورد توجه قرار گیرد: 1 . نوع شغل، 2 . محل شغل، 3 . سطح شغل، 4 . میزان درآمد . هر مردی باید در اجتماع; به کار مشروع و مورد علاقه اش اشتغال داشته باشد . هم به جامعه خدمت کند، هم مخارج خود و خانواده اش را تامین نماید و اسلام نیز مردم را به جدیت و تلاش و کار ترغیب نموده و در این باره امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: «ان ارضاکم عند الله اسبغکم علی عیاله » ; (16) خداوند از آن کس خشنودتر است، که خانواده خود را بیشتر در رفاه و نعمت قرار دهد . جامعه، مانند یک ارگانیسم (17) (Organism)) است و برای این که اجتماع انسان ها اداره شود، باید هر کسی شغلی بپذیرد و در انجام آن جدیت و تلاش کند . جامعه به پزشک، روحانی، مهندس، کشاورز، صنعت گر، معلم، تاجر، کارمند، راننده، نانوا، کارگر، کارفرما، پاسبان و دیگر مشاغل اجتماعی نیاز دارد . جوانان عزیز باید توجه داشته باشند که هر شغلی یک ویژگی خاص خود را دارد . بعضی شغل ها پر درآمد، بعضی کم درآمدند . لازمه بعضی شغل ها مسافرتهای طولانی و دوری از خانواده، بعضی شغل ها شب بیداری و . . . است، بنابراین، پسر و دختر قبل ازدواج، باید درباره شغل همسر آینده خود، خوب بیندیشند و تحقیق کنند . اگر دیدند می تواند با لوازم و آثار شغل او بسازند، ازدواج را بپذیرند و تصمیم بگیرند که خودشان را با وضع موجود تطبیق دهند و گر نه در آینده چیزی جز اسباب زحمت، دردسر، ناراحتی برای خود، همسر و فرزندان فراهم نخواهند ساخت . ادامه دارد . . . پی نوشت ها: 1) تلخیص از کتاب راهنمای ازدواج، نوشته امیر ملک محمودی . 2) اعراف، 189 . 3) نور، 26 . 4) وسائل الشیعه، ج 20، باب 14، ص 51 . 5) جهت مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به کتب روان شناسی رشد و روان شناسی تربیتی، بحث وراثت مراجعه نمایید . 6) ترجمه میزان الحکمه، ج 5، ص 2258، ح 7848 . 7) همان، ح 7849 . 8) همان، ح 7850 . 9) سفینة البحار، ج 1، ص 411 و کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری، ص 20 . 10) ترجمه میزان الحکمه، ج 5، ص 2256، ح 7837 . 11) وسائل الشیعه، ج 20، ص 84، ح 25094 . 12) اصول کافی، ج 1، کتاب العقل و الجهل، حدیث شماره 3 . 13) وسائل الشیعه، ج 20، ص 51، ح 25008 . 14) ترجمه میزان الحکمه، ج 5، ص 2260، ح 7858 . 15) تحریرالوسیله حضرت امام خمینی (ره)، کتاب نکاح، مساله 28 . 16) ترجمه میزان الحکمه، ج 5، ص 2270، ح 7909 . 17) ارگانیسم در لغت یعنی اندام، پیکر و در اصطلاح جامعه شناسان، جامعه را به یک ارگانیسم (موجود زنده) تشبیه می کنند . مثلا همان طوری که بدن از سلولها و اجزای به هم پیوسته مانند سر، اندامها، قلب و . . . تشکیل می شود و هر یک از اجزاء دارای کارکردی هستند که نتیجه معینی برای کل ارگانیسم دارند، اجتماع نیز از افراد تشکیل می شود که افراد به هم وابسته اند و نیاز به همدیگر دارند

ویژگی های زنان از منظر نهج البلاغه

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

ویژگی های زنان از منظر نهج البلاغه حضرت علی (ع) زنان و مردان را دارای سرمایه های یکسان خلقتی می داند که این سرمایه ها در جنسیت های متفاوت (زن –مرد) بروزهای متفاوتی می یابد، لذا اگرچه زن و مرد، به عنوان نوع انسان در بسیاری از صفات مشترک هستند، اما در برخی موارد اختلاف وجود دارد که این اختلاف بر ایفای وظایف آن ها اثر می گذارد. صفات و ویژگی های متفاوت زنان و مردان را می توان به دو بخش ذیل تقسیم نمود. 1.صفات ذاتی 2.صفات عرضی صفات ذاتی زنان دارای صفات ذاتی خاص و تقریبا غیرقابل تغییر هستند که این امر آنان را از مردان متمایز می سازد. از جمله صفاتی که در نهج البلاغه برای زنان آورده شده می توان به تکبر ،‌ترس، بخل، و لطافت زنانه اشاره نمود. حضرت امیر (ع) در حکمت 226 می فرمایند: «خیار خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهر و الجبن و البخل فاذا کانت المراه مزهوه لم تمکن من نفسها و اذا کانت بخیله حفظت لذا کانت جبانه فرقت من کل شیء یعرض علیها» بهترین خوی زنان ، بدترین خوی مردان است که همانا تکبر، ترس و بخل است ، پس هر گاه زن متکبر باشد به کسی جز همسر سر فرود نمی آورد و هر گاه ترسو باشد، از آنچه به او روی می آورد، می ترسد. علی (ع) در این حکمت، نه تنها صفات ذاتی زنان و تفاوت آنها را با مردان بر شمرده اند، بلکه آثار و نتایج این صفات،یا بخشی از علل و فلسفه این صفات را در زنان ذکر نموده اند. قابل ذکر است که نوع تکبر زن، تکبر در برابر بیگانگان و نامحرمان است تا سرافرازی و بزرگواری شخصیت زن در هنگام فعالیت های اجتماعی در اذهان تداعی گردد. بخل زن به سبب کنترل حس زیبایی طلبی و گرایش به زیبایی های دنیوی است که می تواند از مصرف جلوگیری نماید. ترس زن نیز موجب مصونیت خانواده است، اما چون می تواند عاملی جهت رکود فعالیت و ارتقای او در اجتماع محسوب می گردد، با حکم حجاب اسلامی تعدیل شده است؛ زیرا حجاب، عامل ایجاد شجاعت زن ، در مواجهه با بیگانگان است که همواره رفتار متکبرانه زن شخصیت مستقل و فعال او را کامل ساخته و از هر گونه حقارت، فرودستی و کمبود در او جلوگیری می کند. صفات عرضی این صفات در زنان در حالی بروز می یابد که شرایط محیط پرورشی ایجاب کند و به همین لحاظ اعتباری نامیده می شوند. در نهج البلاغه دراین راستا به چندفراز «نقص عقل» «نقص ایمان» و «نقص سرمایه» اشاره شده است. این سه موضوع درجملات نهج البلاغه برای برتری مردان بر زنان مورد استفاده قرار گرفته است . این جملات را حضرت امیر (ع) پس از پایان یافتن جنگ جمل در نکوهش زنها می فرماید: «گویا توبیخ و سرزنش عایشه و پیروان او منظور باشد» ای مردم، ایمان زنان ناقص است برخورداری زنان از سهم الارث ناقص است عقول آنان ناقص است. دلیل نقصان ایمان زنان بازنشست آنها در روزهای قاعدگی از نماز و روزه است دلیل نقصان عقول آنها تساوی شهادت دوزن با یک مرد است و دلیل نقصان برخورداری آنها از سهم الارث این است که نصف سهم الارث مردان است. اول از همه باید به این موضوع اشاره کرد که این جملات را پس از پایان یافتن جنگ جمل حضرت امیرالمومنین (ع) نقل کرده اند . حضرت در خطبه 80 به سه تفاوت بارز بین زن و مرد اشاره نموده است . از منظر حضرت علی (ع) یکی از تفاوتهای غیر قابل انکار بین زن و مرد تفاوت از حیث قوای دماغی و عقلانی و عاطفی است . البته مقصود از عقل، عقل نظری است چرا که در عمل عملی نه تنها زن ها ضعیف تر از مردان نمی باشند بلکه گاهی نیز بر آنها غلبه می نمایند. بعبارت دیگر عقل تئوریک و تحلیل گر و فرضیه باف و فلسفه پرداز و عقل سیاسی و اجتماعی در مردان دامنه و قدرت بیشتر و گسترده تر دارد. بطور کلی عقل خشک –ریاضی و تفکر محض نظری در صنف مردان بیش از زنان فعال است ولی عقل عملی که به کمال و صعود انسانها مربوط است در مورد مرد و زن مساوی است . مفسرین در این باره معتقدند اگرچه دنیای عقلی و دنیای شهودی و عاطفی زنان متفاوت است . لکن این مسأله دخالتی در ارزشگذاری انسانی ندارد و عقل عملی که به کمال و صعود انسانها مربوط است در مرد و زن مساوی است، قیاس و استقراء و حل معادلات ریاضی و چیدن صغرا و کبرا، یک فن است نه یک ارزش انسانی و اگر نوع مرد در این جهت با نوع زن متفاوت است و کمیت چنین نیرویی در آن دو یکسان نباشد هرگز به معنی کسر شأن یکی و قدر و قیمت دیگری نیست بویژه که در درک حقایق و کمال معرفت الهی و رشد اخلاقی و اراده که همه به عقل عملی مربوط است زن و مرد مساوی اند و درک برخی حقایق لطیف عاطفی و شهودی برای زنان آسانتر از مردان است و در این نوع ادراکات زنان حتی قوی ترند. پس یکی از تفاوتهایی که حضرت (ع) در بیان حد عقلی بین زن و مرد به آن اشاره داشته اند مسأله نواقص العقل است که حضرت در خطبه 80 به این مسأله توجه داشته اندکه همانطور که گفتیم منظور از این نقص به معنی نقص ارزشی نیست بلکه درعرصه مسائل خشک عقلانی و نظری زنان نسبت به مردان ضعیف تر هستند و ضعف و نقصان زنان دراین مسأله به بالندگی و تکامل زنان در عرصه های ارزشی هیچ گونه آسیب جدی وارد نمی آورد. علاوه برتفاوت در حد عقل نظری در میان زنان ومردان تفاوت درعواطف هم وجود دارد . طبیعی است که زنان به خاطر رسالت مادری و همسری خود، از شدت عواطف بیشتری برخوردارند که این مسأله به خودی خود برای زن، بسیار ارزشمند است چرا که غرایز و عواطف در آدمی سرچشمه همه نوع حرکت وفعالیت است و بنابر تعبیر روان شناسان موتور اصلی حرکت و فعالیت مادام العمر در انسان، عواطف می باشد و نوع و شدت و ضعف آن تاثیر خاصی در زندگی فردی، اجتماعی انسان دارد. از آنجا که شدت عواطف در زنان بیشتر است ، لذا ادراکات عقلی زن بیشتر از عواطف تأثیر می پذیرد ولی مردان بجهت آنکه کمتر تحت تأثیر ساختار عاطفی خویش قرار دارند از جهت غلبه و قدرت عاطفی بر مردان غالب شده ، در نتیجه مردان از جهت عاطفی و زنان از حیث عقلانی نسبت به یکدیگر احساس نیاز می کنند. به عبارت دیگر نقصان عقلی زن به تمامیت عقلی مردو نقصان عاطفی مرد به تمامیت عاطفی زن ترمیم و جبران می شود و از آنجا که زندگی انسان و کمال او هم محتاج زمینه های عاطفی و هم نیازمند عقل تمام می باشد در این صورت یک زن و مرد با هم یک واحد تمام انسانی را می سازند. لذا همان طور که توضیح داده شد از منظر امام علی (ع) این نقص، نقص ارزشی و کیفی نیست بلکه به جهت وجود سراسر عاطفه زن، و به جهت تأثیرپذیری ادراکات از عواطف (چه مرد،چه زن) است که همین مسأله موجب نقصان عقل در زن می شود. بطور کلی می توان گفت خطبه در پی تبیین یک مفهوم کلی است که یک مصداق عینی بهانه طرح آن گشته است، یعنی هر چند یک زن (عایشه ) موجب ایراد این خطبه گشته ولی امام از این زن خاص (عایشه) بعنوان بیان و مصداق از یک مفهوم کلی بهره برده است ولذا هر زنی که در تشخیص اجتماعی خویش دچار اشتباه گردیده است مورد خطاب این هشدار امام در واقع خواهد بود بنابراین زنان مومنه ای که از تدبیر و تعقل صحیح برخوردار بوده و اطلاع کافی از شخصیت انسانی و صنفی خویش داشته و در کنش و منش هایشان جایگاه طبیعی و اجتماعی خود را در نظر دارند از خطاب این خطبه خارجند. نقص ایمان یکی از تفاوتهای دیگری که بین زن و مرد وجود دارد و حضرت علی (ع) هم به آن اشاره کردند تفاوتها در عرصه های وظایف و تکالیف است . همان طور که در بخش قبل توضیح دادیم، گرچه فعالیت عقلی تجریدی و تعمیمی در مغز فرد بیشتر است اما بزرگتر بودن جمجمه و سنگین تر بودن مغز مرد و بیشتر بودن عقل نظری در مرد به معنای نزدیک بودن مردان به آستان حقیقت متعالی و درک بهتری از واقعیت هستی نیست بلکه اگر مرد به وسیله حواس و عقل نظری خود به حیات می نگرد و به حقیقت نایل می شود،‌ زن بیشتر نوعی علم حضوری و شهودی دارد، در حالی که مرد، بیشتر با علم حصولی به حقیقت می نگرد. پس مرد بیشتر در آیینه عقل به حقایق چشم می دوزد ولی زن در آیینه ذات خویش به حقیقت می نگرد. و از آنجا که عقل در اغلب روایات و سخنان معصومین (ع) به معنای عمل به دین و تقوای عملی آمده است و آنچه که مایه گرامیداشت انسان در محضر پروردگار می گردد تقوا است : «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» و تقوا در اثر عمل صالح است که رشد پیدا می کند بنابراین ضعف و محدودیت عقل نظری زن هیچ گونه آسیبی در عرصه دینداری و دین باوری او نمی زند، بلکه زن به خاطر نقش بسیار حساس و مستقیمی که در حیات دارد خیلی سریع تر و بهتر با خدای هستی بخش ارتباط برقرار می کند. در اینجا به معنای ایمان می پردازیم و بعد به تحلیل سخن حضرت امیر در آن خطبه می رسیم. ایمان به معنای عمل و مسئولیتهایی است که در مقوله های حقوقی و در نظام ارزشی و به تعبیر دیگر در شرع از انسان خواسته اند. ایمان آنگونه مسئولیتهایی است که شرع بر اساس عقلانیت از او طلب می کند . ایمان به این موارد استعمالش کم نیست و در سخن امام (ع) ایمان به همین معنا بکار رفته است ، چرا که به دنبالش تفسیر شده و «اما نقصان ایمانهن» یعنی اما اینکه مسئولیتهای زن سبک است و کمتر دلیلش این است که اسلام نماز و روزه را در زمان عادات ماهیانه اش از او نخواسته است . می بینیم که در اینجا دقیقا ایمان به معنای مسئولیتهایی که بر عهده زن گذاشته شده ونقصان وظایفی که زن خواسته شده، نه اهانت به مقام زن است نه کمبودی درشخصیت زن است و نه چیزی از مقام و منزلت زن می کاهد و نه بدین معناست که زن در دوران قاعدگی فاسق است و عادل نیست، دروغگو است و راستگو نیست و نه اینکه شخصیت اعتقادی او مختل شده است بلکه به جهت وضع روانی خاصی که پیدا می کند ( و روان پزشکان این وضع روانی را مشروحا مطرح می کنند). و به جهت لزوم رهای روان زن از توجه دقیق که در حال نماز پیش می اید و لزوم آزاد ساختن دستگاه گوارش و معده درغذا و آشامیدنی ها که در دوران قاعدگی خیلی اهمیت دارد، تکلیف نماز و روزه از زن برداشته می شود. پس حضرت علی (ع) نقصان ایمان زنان را در دوران قاعدگی به جهت ترک نماز و روزه می دانند و این به این معنی نیست که ساختار اعتقادی زنان دچار نقصان است. بلکه به جهت شرایط خاص جسمی و روانی زن در دوران قاعدگی بعضی از تکالیف و وظایف در این دروه از زن خواسته نشده است لذا میزان و حد تکلیف زنان و مردان از این جهت با هم متفاوت است که البته ترک نماز و روزه در این دوره ممکن است از نظر اعتقادی، خللی در زن ایجاد نماید. و جهت جبران این نقصان و کمبود اسلام سفارش به برقراری رابطه با خداوند به وسیله ذکر و دعا و قرائت قرآن نموده است و در اوقات خاص نماز، توصیه شده که زنان وضو بگیرند و در سجاده نماز خود مشغول ذکر و دعا شوند و از طرف دیگر روزه هایی را که در این ایام ترک کرده را هم بعد از ماه مبارک رمضان به جا آورد. پس این کاهش فشار تکلیف و رهایی زن، به خاطر شرایط خاص زن است و زن می تواند با ذکر دعا و ارتباط با خدا از عوارض سوء آن در ایمان خود بکاهد و اصلا به این معنی نیست که زنان به طور کلی از نظر ایمانی دچار نقصان هستند و اشاره حضرت به دلیل نقصان ایمان(که همان برکنار بودن از نماز و روزه در ایام عادت) مؤید این مسئله می باشد، چطور ممکن است که بنابر تعبیر قرآن زنان برخوردار از حیات طیبه باشندو دارای تمامی کمالات معنوی که مردان از آن برخوردار باشند ولی از نظرساختار اعتقادی و شخصیت ایمانی دچار نقص باشند؟ نظرات «ابن میثم بحرانی » و «علامه خوئی» پیرامون «نقص ایمان» در زنان و نقد راجع به آن ابن میثم بحرانی و علامه خوئی در توضیح این عبارت می نویسند: نقص ایمان زنان، مربوط به ایامی است که آنان از نماز و روزه محروم هستند، (ایام حیض) و چون نماز و روزه نشانه ایمان است، پس دوربودن از مشقت به پاداشتن نماز و روزه در این ایام برای زنان، عاملی در نقصان ایمان آنهاست و شرع مقدس خود تکلیف نماز و روزه در این ایام از آنان سلب نموده است و عبارت دیگر ترک نماز و روزه آنها در ایام حیض، به امر خداوند است. لذا صحیح است که ترک نماز و روزه باعث ضعف ایمان می شود نه برای کسی که امر به ترک نماز شده، که این خود عبادت است. بلکه برای کسانی باعث ضعف می گردد، که از روی عقل و قصد تمرد و بی اعتنایی نماز را ترک کنند. مورددیگر در رابطه با این مسئله زود فرارسیدن سن تکلیف در زنان، نقص ایمان به معنای کمی را جبران می کند. «با توجه به اینکه خانمها شش سال زودتر از مردان نماز را شروع می نمایند و در حال حاملگی و بچه شیردادن عادت ماهیانه ندارند و در این دوران عذری برای ترک نماز ندارند و نیز از سن سی یا چهل یا پنجاه سالی یائسه می شوند ،‌از جهت نماز دست کمی از مردان نخواهند داشت ، زیرا در مدت شش سال 2190 روز نماز از مردان جلوترند و در صورتی که در تمام ماههای سال حیض شوند در سال حداقل 36 روز و حداکثر 120 روز بیشتر نمی شود. نقص بهره بررسی سومین فراز خطبه درباره نقصان حظ و بهره زن «وأما نقصان حظو ظهن فموا ریثهن علی الانصاف من مواریث الرجال. دلیل نقصان برخورداری آنان از سهم الارث ،‌این است که نصف سهم ارث مردان است. سومین مورد اختلاف زن با مرد، در نظام های اجتماعی که در نهج البلاغه مطرح شده، مسئله ارث است، که درخطبه مذکور تفاوت میان زن و مرد در سهم الارث است . و قرآن هم در این باره می فرماید: خداوند درباره فرزندانتان به شما توصیه می کند که سهم مرد برابر سهم دو زن باشد. در این باره باید گفت که برتری سهم الارث مرد بر زن، بر اساس کرامت مرد نیست. نظام ارزشی اسلام بر تقوی استوار است نه مرد بودن یا زن بودن ، در مواردی که مرد دو برابر زن ارث می برد بدان جهت است که معمولا زنها که اداره شئون خانواده را بعهده می گیرند از شرکت دائمی درمسائل اقتصادی جامعه ورود در انواع گوناگون آن مسائل معذور می باشند، لذا تهیه وسائل معیشت آنان برای مردان واجب است و این مردان هستند، که بار سنگین مخارج و اداره امورخانه رابه دوش می کشند و زنان تحت تکفل مردان می باشند و از طرف دیگر مردان در معرض نوسانات اقتصادی، از نظر سود و زیان، بیشتر قرار می گیرند؛ در صورتیکه صنف زن مانند مرد در معرض زیان و آسیب اقتصادی نیست . در جایی از ابن ابی العوجاء نقل شد که گفت : چرا زن بیچاره ضعیف یک سهم ارث می برد ، و مرد دو سهم ؟ این را به حضرت صادق (ع) عرض کردند حضرت فرمود: زیرا بر زن جهاد و پرداخت نفقه واجب نیست ، در حالی که این امور برای مردان واجب است. نتیجه کلی این مباحث تا اینجا چنین است که اولا هر 3 نقص که درخطبه به زنها نسبت داده شده است کاملا قابل تفسیر و توجیه است و هدف کلی امیر المومنین اشاره به مختصات روبنای زندگی مرد و زن است نه تفاوت میان شخصیت انسانی زن و مرد زیرا شواهد و دلایل کافی وجود دارد که مقصود امیرالمومنین نقص ایمان و عقل به طور عام و سهم الارث بطور کلی نیست زیرا اسناد چنین نقص ها بر زن ها مخالف قرآن است. اسلام با صراحت کامل و قاطعانه هویت انسانی زن و مرد را متحد می داند . بخصوص قاطعانه قرآن در بیان وحدت هویت انسانی مرد و زن ،‌قابل خدشه و تردید نیست . از جمله نصوصی که روشنگر این وحدت است آیه سوره حجرات است که می فرماید: یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقکلم. ای مردم جز این نیست که ما شما را از یک نر و یک ماده آفریدیم و تیره تیر، و قبیله قبیله تان گردانیم تا یکدیگر را بشناسید ، همانا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. قرآن همه را مخلوق و ترکیب شده از همه شمرده و بنابراین همه مانند هم خواهند بود مگر کسی که تقوایش بیشتر باشد و در این میان، بیانی کاملتر و بلیغ تر از این نیست . تفاوت زن و مرد از منظر امام علی (ع) با نگرش روان شناختی تفاوت زن و مرد در عرصه هیجانات تصمیم گیری و مشورت یکی دیگر از تفاوتهای روانی که بین زن و مرد وجود دارد، در زمینه هیجانات است و روان شناسان معتقدند زنان سرعت هیجان آنان بیشتر از مردان است. لذا عکس العمل آنان در مقابل حوادث و اتفاقها متفاوت است. سرعت هیجان پذیری زن نسبت به مرد یک تفاوت روانی است بین آن دو که در عکس العمل ها و تصمیم گیری های زن تاثیر دارد . لذا حضرت علی (ع) به این تفاوت روانی توجه داشته اند و سفارش می کنند که «و لا تهیجوا النساء بأذی …؛ «…عواطف و احساسات زنان را تهیج نکنید ولو آنکه به نوامیس و بزرگان شما اهانت کنند » تحریک عواطف و احساسات زن ممکن است باعث انجام کارهای خلاف عقل و شرع شود و عکس العمل نامناسب از خود نشان دهد. چون سرعت هیجانات او باعث می شود که قوای عقلانی و نفسانی او تضعیف شود و ضعف این قوا در اعمال زنان و تصمیم گیریهای آنان تاثیر بسیار زیادی در زنان دارد. لذا توصیه حضرت این است که زنان را دستخوش حوادث و هیجانات زیاد قرار ندهید تا موجب رفتار ناشایست آنان فراهم نشود. یکی دیگر از تفاوتهای روانی زن و مرد، تفاوت در تصمیم گیری است. متمرکز بودن مردان و دید باز زنان در تصمیم گیری آنان نقش موثری دارد. زنان برای حل مشکل، چندین راه حل را پیدا می کنند لذا قادر نیستند متمرکز شوند و تصمیم گیری کنند. همچنین زنان چون خواهان برقراری رابطه هستند بیشتر تمایل دارند که در تصمیم گیری های خود دیگران را نیز شرکت دهند. بر عکس مردان به خاطر تمرکز کامل روی مشکل و مسأله ، خیلی سریع قادر به تصمیم گیری هستند و ابتدا تصمیم می گیرند بعد آماده هستند در مبنای اطلاعات دیگران تصمیم خود را عوض کنند. و همین مساله در مشورت زنان و مردان ، تفاوت ایجاد می کند. لذا احساسات و عواطف شدید همان طور که می تواند در تصمیم گیری مرد تاثیر گذارد در زنها هم تاثیر می گذارد منتها به جهت غلبه عواطف و احساسات شدید زنان، بیشتر براساس عواطف و احساسات تصمیم می گیرند قبل از آنکه جنبه های عقلانی آن را در نظر بگیرند . به همین جهت حضرت علی (ع) در وصیت خود به امام حسین (ع) فرمودند «ایاکم و مشاوره النساء فان رأیهن الی وهن» بپرهیزید از مشورت با زنان، زیرا رأی و اراده شان ضعیف و سست است». البته مقصود از سخن فوق نفی هر گونه مشورت با هر زنی نیست چرا که زنان مومنه و کسانی که از نظر عقلانی رشد یافته هستند باید مورد مشورت قرار گیرند. لذا در کلام دیگر حضرت علی (ع) می فرمایند: «ایاک و مشاوره النساء الا من جربت بکمال عقل؛ از مشورت با زنان بپرهیزید مگر زنانی که کمال عقل آنها آزمایش شده است». و در جایی دیگر آن حضرت می فرمایند: و ایاک و مشاوره النساء فان رایهن إلی أفن و عزمهن ألی و هن. «از مشورت با زنان بپرهیزید که رای آنان زود سست می شود و تصمیم آنان ناپایدار است». حضرت امیر (ع) مشورت با زنان را تا هنگامی که عقل آنها آزموده و اثبات نشده نهی می فرماید و ما از این عبارت می توانیم مفهوم گیری کرده و بگوییم زنان کمال عقل دارند ولی باید مورد آزمون و امتحان قرار گیرند تا این کمال را به معرض ظهور گذارند. بنابراین نقصیان عقل بعنوان یک نقص ذاتی مطرح نیست زیرا از سوی خدا ناقص آفریده نمی شود و از سوی دیگر اگر ذاتا زنان ناقص العقلند آزمون و اثبات کمال عقل پس از تجربه «سالبه به انتفاء موضوع» خواهد بود و صدور چنین کلامی از حضرت علی (ع) که در اوج قلة منطق و استدلال جای می گیرد ممکن نیست چون برخی از زنان در شرایط خاص که احساسات و عواطف بر عقلشان غلبه می کند و آنها را از تصمیم گیری عقلایی باز می دارد دچار نقصان عقل می شوند. حضرت امیر (ع) در مورد کیفیت آزمون عقل چه در مردان و چه در زنان می فرماید: عقل های مردم را می توان از سخنانی که فوری و بالبداهه می گویند آزمایش نمود. و نیز می فرماید «ظن الانسان میزان عقله»: ظن (نظر های قطعی یا حدس و گمان و یا شک) مردم در موضوعات گوناگون وسیله سنجش عقل آنهاست. در واقع حضرت علی (ع) برای سنجش افراد به سخنان آنها اشاره فرموده و درسیره عملی ایشان نیز این نوع رفتار مشاهده می شود. با توجه به دلایل یاد شده بحث را می توان در موارد زیر به اختصار بیان کرد. 1.وجود احساسات و عواطف قوی در زنان 2.تأثیر عواطف زنان بر قضاوت ها و شهادت دادن آنها. 3.زنان از دید باز و گسترده تری برخوردارند و نمی توانند در یک امر متمرکز شوند. 4.فراموشی که ناشی از تأثیر احساسات و عواطف و شرم و حیای زیاد در زنان است موجب می شود که شهادت دو زن با یک مرد برابر باشد. و حالا در این جا به تحلبل عدم تساوی شهادت مرد و زن که امیرموالمونین بیان فرموده اند می پردازیم . اصولا شهادت در مسئله قضاوت دارای شرایط و قوانینی است که مرد و زن در برابر آن یکسانند و باید دادگاه و مراکز مربوطه به آن توجه کنند، از قبیل عدالت و غیره ؛ زیرا اسلام نسبت به مسئله شهادت اهمیت خاصی قائل است و آن را رکن در قضاوت می داند و چون نقش مهم آن در سرنوشت مردم دخالت زیادی دارد و گاهی جان مردم در این رابطه مطرح است و مرگ و زندگی منوط به شهادت است می بایست «سد ثغور» کرده ، یعنی تاجاییکه ممکن است راههای ارتکاب خطا و اشتباه را بسته و زمینه از بین رفتن حقوق مظلومان و بی گناهان را مسدود نماید. و اما در تحلیل اینکه گفته شد در اسلام، گواهی دو زن به جای گواهی یک مرد است باید گفت که زن و مرد با یکدیگر تفاوتهایی دارند. زن نگهبان طبیعی و اولی حیات است. خداوند متعال عواطف و احساسات او را خیلی قوی تر و متنوع تر از مرد قرارداده زیرا بقایای حیات انسانها از نظر نیازی که به احساس لذت و الم دارند، بیشتر به عواطف و احساسات نیازمند است تا مفهوم بازی و دلیل پردازیهای تجریدی، وجود این نعمت عظمی در صنف زنها، آنان را از پرداختن به نمودهای خشک زندگی ، باز می دارد و آن نمودها برای زن در درجه دوم و فرعی محسوب می شوند. زن به علت غلبه عواطف و احساسات، ممکن است در مضمون شهادت تهور بخرج دهد و آن را از مفهوم حقیقی خود خارج سازد . اما صنف مردان با توجه به تقسیم کار اولیه تاریخی، در مسیر شناخت و برخوردهای اجتماعی بیشتری بوده و دارای آگاهی بیشتری اند و از نظر توانایی و دقت و بررسی عوامل و مختصات و نتایج آنها از زنان قوی ترند. کنجکاوی مرد و نفوذ فکری او در ریشه حوادث یک امر طبیعی است ، که در نتیجه قرارگرفتن مرد در امواج گوناگون و تلاطم های متنوع زندگی بوجود می آید؛ لذا اگر مردی را فرض کنیم که از قرارگرفتن در امواج و خطوط پر پیچ و خم حوادث زندگی بر کنار بوده باشد و این برکنار بودن ارتباطات عادی وی را با جهان عینی و زندگی محدود نماید، بدون تردید شهادت او هم درباره اموری که معمولا از آنها برکنار است دچار اشکال می گردد . البته این را نمی توان نفی کرد که بعضی زنان با دارابودن عقل سرشار خود از عقل مردان نیز پیشی می گیرند. البته در اینجا یک نکته را نیز نباید از نظر دور داشت و آن اینکه خدای تبارک و تعالی، از این راستا، یعنی عدم قبول شهادت یک زن، کمال لطف خود را نسبت به زنان ابراز فرموده، تا مردان نتوانند آنان را آلت دست قرارداده و در هر کاری که با خشونت فطری خود انجام می دهند از زنان بی خبر ناآگاه سوء استفاده نموده و آنها را گواه ناحق گوییهای خود بیاورند،‌ زیرا شهادت در مورد جرم و جنایتهایی که دائما از نفوس خشونت بار اشرار، سر می زند، از محیط زبان خارج است و با رقت قلب و روح لطیف آنان سازگار نیست. زنان مربی اطفال معصومند و نباید به هر بی تقوایی آلوده شوند، چرا که این آلودگی ها در روحیه فرزندان تأثیر منفی می گذارند، فرزندانی که به جامعه تعلق دارند و آینده سازان اجتماعند. در خطبه ای دیگر حضرت فرمودند: فاتقوا شرار النساء و کونوا من خیارهن علی حذر و لا تطعوهن فی المعروف حتی لایطمعن فی المنکر بترسید از زنهای شرور و از خوبانشان برحذر باشید و آنان را در نیکیها اطاعت نکنید تا طمع نکنند که در بدی ها اطلاعتشان کنید. با توجه به تفسیر علامه جعفری در این جملات 3 مسئله وجود دارد. مسئله یکم: بیم و هراس از زنهایی که شر و پلیدند البته در این مسئله مرد و زن تفاوتی ندارند. زیرا مردان شر و پلید هم که از مهارت درونی و اصول انسانی بدورند پروایی از تعدی و تجاوز به حقوق انسانها ندارند، لذا همواره باید فرد و اجتماع از این نابکاران مطمئن نباشند و دائما با آن نظر که به عقرب واقعی می نگرند در آنان بنگرند اگر در این مسئله صنف زن خصوصیتی داشته باشد این است که اسرار نهایی مرد و نقاط ضعف او را می داند بطوریکه اگر بخواهد صدمه ای بر مرد وارد آورد تلخ تر و جانگدازتر از صدمه دیگر مردم خواهد بود . مسئله دوم لزوم احتیاط از خوبان آنها البته مسلم است که مقصود از خوبان زنها، زنانی هستند که شر و پلیدی ندارند این معنا برای یک زن خوب در عرف عام متداول است یعنی در عرف عام همین مقدار که یک زن ضرر و شری به مرد و فرزندان خود نرساند به خوبی و نیکی موصوف می گردد. اگر زنی درصدد اضرار به مرد و سایر اجزای دودمان بر نیاید کشف می شود که زن به وظایف قانونی خود عمل می کند و در نتیجه می توان او را زن نیک وخوب معرفی کرد . زیرا احساس دروغین ناتوانی مطلق که زن در مقابل مرد دارد غالبا او را برای جبران ضعف با مرد رویاروی قرار می دهد. اگرچه از نظر عمل به وظیفه کوتاهی هم نداشته باشد و چون برای جبران احساس دروغین ضعف ممکن است به گفتار و کردار غیر منطقی متوسل شود لذا یک مرد هوشیار و‌ آگاه و عادل همواره باید در منتفی ساختن احساس فوق از زن بکوشد و در صورت ناتوانی گفتار و کردار زن را خوب تشخیص بدهد که آیا ناشی از احساس دروغین است یا علتی دیگر دارد. و اما اگر زن مافوق عمل به وظایف مقرره در بدست آوردن رشد و کمال شخصیت کوشیده و به مقامات عالی انسانی رسیده باشد نه تنها موردی برای احتیاط از وی وجود ندارد بلکه در صورتیکه مرد او از اشخاص معمولی باشد مرد را راهنمایی نموده و عامل سعادت وی باشد چنانکه در خانواده های فراوانی از جوامع مشاهده می شود. آیا زن خود امیر المومنین و دختر او علیهم السلام و مریم مادر عیسی مسیح و رابعه عدویه و رابعه دختر اسماعیل زن احمد بن ابی الحواری و هزاران زنهای فاضله که از مقامات عالی انسانی برخوردارند خود مرد آفرینان جوامع نبوده اند؟ بنابر آنچه که از کتب اختصاصی دربارة زنها و دیگر کتب تاریخی بر می آید، شمارة زنهای با شخصیت از نظر علمی و اخلاقی و اصول عالی انسانی ، با در نظر گرفتن محدودیتهای طبیعی و عملی نسبت به مردان کمتر نبوده اند و این یکی از دلایل اعجاز قرآن است که مرد و زن را در اوصاف عالی انسانی مشترک معرفی نموده است. روایتی که قبلا هم به آن اشاره شد؛ «أیاک و مشاوره النساء ألا من جربت بکمال عقل». (بپرهیز از مشورت با زنها مگر زنی که کمال عقل او به تجربه رسیده است ) می تواند جمله مورد تفسیر را بخوبی توضیح دهد. این روایت اثبات می کند که مقصود از (برحذر بودن از زنان خوب) دقت در گفتار و اندیشه های زنان معمولی است چنانچه توضیح داده شد و اما زنانی که زر و زیور دنیا اعراض کرده و به تعلق پرداخته اند مانند مردان شایسته مشورتند و این روایت نظریه ها را که می گوییم نظام خانوادگی در اسلام «درون شورایی و برون سرپرستی مرد» است را تأیید می نماید. سایر عناوین دیگری که برای زن در نهج البلاغه یاد شده است: حکمت 230- قال علی (ع) : المرأه شر کلهما و شر ما منها انه لا بد منها . همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او. حکمت (230) از دیدگاه ابن میثم بحرانی : مقصود از اینکه احوال زن تماما بر مرد شر است، یا از جهت نفقه ای است که بر مرد دارد، که این ظاهر است و یا از جهت لذت بردن از اوست که این خود عاملی بازدارنده از اطاعت الهی است ،‌که مرد را از خدا دور می کند و اینکه مرد را چاره ای نیست از همراه بودن با زن ضرورت و احتیاطی است که در طبیعت وجود دنیوی نسبت به او هست و به خاطر این مسئله است که مرد ، زن را تحمل می کند. البته وجود شر در درون زن، علتی است که قوی تر از معلول می باشد . (شری که در درون زن قرار دارد یا بعبارت دیگر انگیزه های درونی زن قوی تر از شروری است که از او بازتاب می کند). از طرفی علامه خوئی در رابطه با این حکمت حضرت امیر (ع) معتقد است که مردان ناگزیر از رویارویی و برخورد با شئون مادی و دنیوی می باشند که زندگی آنان از جهات مختلف با آن شئون ارتباط دارد. مانند مواجهه شدن با مال،‌اعمال، زن، کارگران، همسایگان ، نزدیکان،‌فرزندان و غیره که در این برخوردها آنان با سختیها و آسانی ها ،‌ خوبیها و بدیها و … روبه رو می شوند که این امور، به خوبی یا بدی مرد در زندگی بر می گردد. مشکل ترین این برخوردها ،برخورد با زن در شئون مختلف زندگی است و علی(ع) با سخنانش این آگاهی را داد که این رویارویی از تمام جهات برای مرد، شر است. زیرا زن اگر آشوبگر باشد عقل مرد را سلب می کند و اگر بدکار باشد ، دل مرد را ترسو می کند،‌اگر همسر مرد باشد، مرد مکلف به پرداخت نفقه اش می باشد و اگر زن بیگانه باشد مرد را به فساد و گمراهی سوق می دهد و اگر دشمن مرد باشد ، با بهتان و دروغ بر او پیروز می شود. با تمام این اوصاف مرد ناچار از بودن با زن و رهایی وی ازدست زن امکان پذیر نیست. حکمت 58-المراه عقرب حلوه اللسبه زن چون کژدم است که شیرین است گزیدن او بررسی حکمت 58 از دیدگاه های ابن میثم بحرانی: ابن میثم بحرانی در رابطه با این حکمت که زن مانند عقرب است معتقد است گزیدن برای عقرب است و چون شأن زن ، نیز اذیت می باشد ، لفظ عقرب برای او استعاره شده است منتها در زن ، گزیدنش همراه با لذت می باشد؛ مانند زخمی که خاراندن آن اگرچه ناراحتی بدنبال دارد، اما درلحظه خارش، این خاراندن همراه با لذت می باشد. حکمت 119-غیره المرأه کفر و غیره الرجل ایمان غیرت زن (بر مرد ) کفر است و غیرت مرد (بر زن ) ایمان است. ابن میثم بحرانی در شرح این حکمت می نویسد که : غیرت مرد، مستلزم خشم بر آن چیزی است که ، خداوند نیز بر آن خشم دارد . چون خداوند دو مرد را بر یک زن دشمن دارد و خشم بر آنچه که خداوند بر آن خشم می گیرد، موافق رضای خدا و مؤید نهی خداوند است و این ایمان می باشد. اما غیرت زن در تحریم آنچه خداوند حلال کرده است. یعنی اشتراک دو زن یا بیشتر است برای یک مرد و مقابله کردن با این مسئله رد و انکار و تحریم آنچه که خداوند حلال کرده است می باشدو این مستلزم کفر است. حکمت 131-… و جهاد المرأه حسن التبعل جهاد زن خوشرفتاری با شوهر و اطاعت از اوست. نظر ابن میثم پیرامون حکمت 131 جهاد زن نیکوشوهرداری کردن است و این از اسرار شوهرداری می باشد. طاعت شوهر در طاعت خداست و در این مسئله نفس اماره زن شکسته می شود و نفس زن در صراط الهی منقاد می شود. نظر علامه طباطبایی در مورد روایت: اسلام محرومیتهای زنان را مانند محرومیت از جهاد در راه خدا بدون عوض وجبران به مثل نگذاشته بلکه کمبود آن را به معادل آن در فضیلت و مزیت (که واقعا مفاخری هستند) تدارک نموده، مثلا نیکوداشتن شوهر را معادل جهاد قرار داده این کارها و اینگونه مزایا چه بسا برای ما که بازار فساد زندگانی ما را احاطه کرده،‌ارزشی نداشته باشد، ولی در نظر اسلام(بازار حقایق) که هر چیز را به بهای حقیقی آن می سنجد و فضائلی را که مرد رضای خداست می جوید، خداوند تعالی نیز هر چیز را به ارزش آن مقدر فرمود و راه مخصوص هر کس را جلوی پای وی نهاده و او را متلزم به آن راه ساخته و قیمت هر کس را معادل خدمات انسانی وی و به وزن اعمال او قرار داده ، پس در اسلام شهادت در میدان نبرد و گذشت از خون رنگین (با تمام فضیلتی که دارد) بر نیکوشوهرداری کردن زن رجحانی ندارد و حاکم که چرخ زندگی اجتماع را می چرخاند یا قاضی که بر مسند قضاوت تکیه می کند،‌ بر زنی خانه دار است مایه افتخاری ندارد، با اینکه اینها مناصبتی هستند، که اگر عمل به حق کرده و بر حق رفته باشند، جز تحمل بارگران مسئولیت حکومت و قضاوت و در معرض علاج و مخاطراتی برای دفاع از حقوق ضعفا واقع شدن ، فایده ای ندارد. پس اینان چه افتخاراتی دارند بر کسانی که دین آنان را از ورود به این کارها مانع شده و برایشان راه دیگری پیش پا نهاده. این افتخارات را احتیاجات مختلف اجتماعات و برگزیدگی افرادی از خود برای هر کاری، زنده و استوار می دارد، چرا که در اختلاف شئون اجتماعی وانسانی به حسب اختلاف محیط های اجتماع، جای انکار نیست. صفات نیک زن در احادیث 1.«المرأه ریحانه» (نهج البلاغه وصیت 31 2.«خیرکم، خیرکم لنساء وبناته» . بهترین شما کسی است که بهترین رفتار را نسبت به زنان و دختران خویش داشته باشد. (نهج الفصاحه به نقل از قاموس نهج البلاغه (النساء و روایات) 3.«ما أکرم النساء الا کریم و لا أهانهن الالئیم». احترام بانوان را پاس ندارد مگر شخص بزرگوار و محترم و به ایشان اهانت ننماید ،‌مگر شخص پست و فرومایه .(نهج الفصاحه) 4.«حبب ألی من دیناکم النساء و الطیب و جعلت قره عینی فی الفصاحه» از دنیای شما سه چیز مرا خویشایند است ، زن، بوی خوش و روشنی چشم من در نماز است. (نهج البلاغه) 5. «لاتکر هوا البنات فأنهن المونسات» . از دختر داشتن ناراحت نشوید براستی آنها مایه انس اند. (نهج الفصاحه) نقش زن در خانواده از نگاه (امام علی (ع) ) نقش زن در خانواده از محوری ترین نقشها است چرا که دو وظیفه بسیار اساسی و حیاتی در خانواده به عهده زن گذاشته شده است؛ وظیفه همسری، و وظیفه مادری.که این دونقش از حیاتی ترین و اصیل ترین نقشها در ایجادسلامت درجامعه می باشد. زن مظهر سکونت و مودت که دو عامل مهم برای ایجاد سلامت روانی در افراد و نهایتا در جامعه است می باشد خانواده بهترین زمینه ساز کمال زن و مرد است. و آثار عمده ای در ارتقاء و رشد و پویایی جامعه ایفا می کند، و زن محور خانواده است. به همین جهت ایفای وظیفه زن در کانون خانواده از طرف مولای متقیان علی(ع) به عنوان یک جهاد فی سبیل الله شمرده شده است. «جهادالمره حسن التبعل» ، جهاد زن حسن شوهرداری است. علاوه بر وظیفه همسری که زن به عهده دارد وظیفه بسیار مهمی را مادر در زمینه تربیت کودکان دارد. در این رابطه به ذکر چند کلام نورانی از امام (ع) اکتفا می کنیم. حضرت در مورد تغذیه کودک با شیر مادر و نقش آن در پرورش شخصیت کودک می فرمایند : (ما من لبن رضع به الصبی اعظم برکه علیه من لبن امه) هیچ شیری که به کودک داده می شود از شیر مادرش عظمت و برکتش بیشتر نیست. امام علی (ع) به تاثیر شیردهی در بنای ساختار شخصیتی و اعتقادی به میزانی اهمیت می دادند که افراد را سفارش به توجه و داشتن حساسیت نسبت به این مسأله می کردند. فرمودند: آنچنان که برای ازدواج (حساسیت به خرج می دهید) و انتخاب می کنید، برای شیر دادن نیز انتخاب کنید؛ زیرا شیر دادن طبیعت را تغییر می دهد. حضرت علی (ع) نقش مادر را در ایجاد سجایای اخلاقی در فرزندان بسیار مهم می دانند و می فرمایند :‌ «حسن الاخلاق برهانکرم الاعراق» ؛ سجایای اخلاقی دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه خانوادگی است. همچنین حضرت فرمودند: کسی که ریشه خانوادگی اش شریف است در حضور و غیاب و درهر حال دارای فضیلت و صفات پسندیده است و نیز فرمودند (ملکات پسندیده و اخلاق خوب دلیل وراثتهای پسندیده انسان است. مجموعه صحبتهای حکیمانه امام علی(ع) حکایت از نقش کلیدی و محوری مادر در ایجاد و تربیت فرزندان سالم با سجایای اخلاقی و پسندیده که یکی از موثرترین خدمتها به جامعه است دارد. نقش زن در جامعه از دیدگاه «امام علی (ع)» از آنجا که نظام اجتماعی در طرح نظام حکومتی اسلام با حیات انسانی پیوندی قوی دارد و در این طرح حکومتی زنان جایگاه ویژه ای دارند، چرا که عرصه حیات اجتماعی یکی از ساحتهای مهم تکاپو و رشد و تعالی انسان به سوی کمال است و اسلام بعد از اینکه زن را به مقام و مرتبت انسانی رساند در جهت نیل او به کمال هیچ گونه ممانتعتی به عمل نیاورد. گرچه مسئولیتهای طبیعی و کنش فطری آنها احراز برخی از مشاغل (جهاد، حکومت، قضاوت) را برایشان محدود می سازد، اما فضای سیاسی برای فعالیتها و مشارکتهای اجتماعی دیگر باز است . همان طور که پیامبر اکرم (ص) او را در فعالیتهای اجتماعی همچون بیعت، مسئوولیت امر به معروف و نهی از منکر ، هجرت، پناهندگی سیاسی و حرکات اجتماعی دیگر سهیم ساخت از آنجا که در این تحقیق فرصت پرداختن به آنها نمی باشد، به همین مقدار بسنده می کنیم. چراکه همان طور که اشاره شد زنان به جهت ساختار روانی خاص خود بیش از مردان در معرض آسیب و هدف توطئه توطئه گران وفتنه جویان قرار می گیرند. چون یکی از ویژگیهای زن،ظرافت روحی و قدرت عاطفه اوست اگرچه این روحیه حساس برای تربیت انسان و ایفای نقش مادری زن ضرورت دارد ولی اگر درمسیر صحیح قرار نگیرد و دائما تحت مراقبت و تربیت شدید نباشد در معرض خطر سوء استفاده و بهره کشی غیرمعقول و غیر منطقی و ظالمانه قرار خواهد گرفت. تجربه تاریخی نشان داده است، زنان بیش از مردان در معرض سوء استفاده سیاسی قرار می گیرند. نکته مهمی که امام در جریان فعالیتهای اجتماعی زنان موردتوجه قرار دادند میزان آسیب پذیری زنان و توجه به اینکه مراقب باشند که مورد بهره کشی قرار نگیرند ، چرا که شیادان و فرصت طلبان در کمین هستند. خطبه 80 امام علی(ع) پس از یک حادثه (جنگ جمل) نکته مهمی را که در واقع به نفع زنان است تذکر می دهد و از حقیقتی پرده بر می دارد که مراعات آن در حوادث و فتنه ها راهگشا و جهت نما است. در واقع این خطبه یک حکم ارشادی را بیان می کند، زمینه انحراف و سوء‌استفاده را نشان می دهد. و هشداری است برای آنها که در بحرانها و درگیریهای سیاسی و اجتماعی قرار می گیرند و دانسته و نادانسته کمک به ظلم و فساد می کنند. عواملی که از دیدگاه امام علی (ع) آسیب پذیری اجتماعی زنان را افزایش می دهد . 1.تاثیر عواطف و احساسات آنها بر قضاوتهای عقلی 2.هیجانات و انفعالات شدید زنان 3. نقصان در ایمان که به جهت ترک نماز در ایام حیض برای زن ایجاد می شود (همین مضمون در سخنی از پیامبر اکرم (ص) نیز آمده است). 4.زیبادوستی و خود آرایی در زنان 5.عاطفه دگر خواهی و ارتباطات گسترده همان طور که گفته شد به خاطر وجود این پنج ویژگی در زنان، زمینه آسیب پذیری اجتماعی و دینی آنان، افزایش می یابد و مجموعه صحبتهای امام علی (ع) ، ایجاد حساسیت و جلب توجه زنان به این مقوله ها و همچنین دست اندرکاران اداره جامعه است. امروزه از نظر روان شناسی ثابت شده ، زنانی که برای جلب نظر مردان خویش، خود را به آب و آتش زده و آسایش جسم و روح خویش را فدای یک لحظه (عنایت آنان می سازند اصولا افرادبیمار، افسرده و اندرونی ناامن و پر اضطراب دارند ). به همین جهت امام علی (ع)‌به فرزندشان امام حسن، لزوم کنترل این حس دگر خواهی وارتباطات گسترده را یادآور می شوند . ما حصل کلام اینکه از منظر امام علی (ع) هیچ گونه ممانعتی برای فعالیتهای اجتماعی خانمها وجود ندارد کما اینکه حضرت فاطمه زهرا(ع) و دخترشان زینب(ع) چنین فعالیتهایی را داشتند. در حکومت علی(ع) نیز بانوانی بودند مصصم و ثابت قدم،‌که در راه احیای ارزشهای اسلامی و دفاع از حریم ولایت و امامت و پاسداری از اسلام تلاش کردند و ثابت قدم و استوار، و با قدرت تمام در مقابل توطئه گران ایستادند. از جمله آنها زرقاء بنت عدوی است که در صفین میان لشکر امیر مومنان بود و مردم را به نصرت آن حضرت تشویق می نمود. وی شعرها و مقاله های فصیح بسیار در این موضوع سروده است. از جمله صحابه امام علی (ع) سوده دختر اشتر همدانی است که اموال خود و قبیله اش را سربازان معاویه گرفته بودند. او به دربار معاویه رفت و اموال را بازخواست، معاویه شعرهای سوده را که در جنگ صفین علیه او سروده شده بود یادآور گشت و سوده پاسخ داد، البته این اشعار از من است و شخصیتی چون من به خاطر ترس، هرگز از حق رویگردان نمی شود. و از دوستی علی (ع) دفاع نمود. در جنگ جمل نیز زنان صحابه حدود 20 نفر همراه حضرت بودند. سیره قولی و عملی علی بن ابی طالب (ع) درباره زنان ؛ در سیره و روش علمی و عملی حضرت امیر (ع) هرج و مرج وجود نداشته و از نظر رفتاری نیز منش آن حضرت کاملا قانونمند و اصولی است. برخورد امام برگرفته از نگرش علمی و فلسفی حضرت به مسائل گوناگون است نمایانگر این است که زنان در تفکر و اندیشه حضرت جایگاه و الایی دارند. و همچنین رفتار حضرت علی (ع) با همسر بزرگوارش و سخنانی که در مورد مادر خویش می گوید و عبارت (المراه ریحانه) روشنگر این حقیقت است که زنان رشد یافته در مهد شریعت و آنان که عقلشان امیر است و هوی و هوس هایشان اسیر مورد احترام حضرت امیر (ع) بوده و هستند. حضرت علی (ع) با درنظر گرفتن توانش روانی و تحمل و ظرفیت افراد می فرماید : «فکل میسر لما خلق له» :‌یعنی به اندازه توان و استعداد هر کسی از او انتظار داشته باشید. از نظر حضرت بیشترین میزان آسیب روانی، زمانی بر زنان وارد می شود که بیش از تحمل و طاقت جسمی و روانی آنان توقع و انتظار از آنها داشته باشد. بدین جهت حضرت که در مورد زنان تأکید داشته که کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذارید که زن گل بهاری است نه پهلوانی سخت کوش. در رابطه با محبت کردن به زنان حضرت علی (ع) می فرماید: «من اخلاق الانبیاء حب النساء» (محبت نسبت به زن از اخلاق پیامبران است ) در واقع حضرت علی (ع) با ذکر این عبارت توجه به زن و ابراز محبت و عشق نسبت به او را برای دیگران ارزشمند جلوه می دهد تا افراد دیگر با الگوگیری از پیامبران در برخوردهای خود محبت به زن را سرلوحه زندگی قرار داده و بدین وسیله نیاز طبیعی زنان برآورده شود. گفتنی است که توجه به نیازهای زنان در سیره عملی حضرت علی (ع) نیز کاملاً مشهود است. زنان نیاز به همدردی و همدلی از سوی همسر خویش دارند و با این همدردی می یابند که زحتمهای فراوان آنها در حفظ زندگی و گرداندن چرخة بزرگ خانواده نادیده گرفته شده است. در سیرة عملی حضرت علی (ع) می خوانیم که حضرت امیر (ع) نسبت به فاطمه الزهرا دلسوزی کرده و با ابراز ناراحتی از سختیهایی که همسرش در زندگی مشترک آنها می کشد به او پیشنهاد می کند تا با پدر بزرگوار خود صحبت کرده و تقاضای خدمتکار کند و حضرت زهرا نیز چنین می کند و پیامبر در پاسخ دخت گرامی خود تسبیحات حضرت زهرا (س) را به او تعلیم می نماید. همانطور که در صفحات قبل گفته شد حضرت علی (ع) در مورد اهمیت دادن به کار زنان در منزل می فرماید :‌ «جهاد المرأه حسن التبعل» در این سخن آسمانزاد، ارزش گذای کار زن در منزل و همسرداری او درحد جهاد در راه خدا بیان شده است اما حضرت امیر (ع) در مورد اعتدال در پرداختن به امور خانه نیز سفارش نموده تا نیازهای شخصی زن قربانی خانواده نگردد در عین حال نیازهای خانواده نیز در نظر گرفته شود. حضرت می فرماید : بیشترین همت و دلمشغولی خود را صرف خانواده و اولاد نکنید . یعنی وقتی را برای خویشتن بگذارید. چون یکی از نیازهای اساسی هر انسانی از جمله زن رشد و تعالی و پویایی است پس اگر زن از این نیازها غافل شده و تنها به نیازهای خانواده بپردازد دچار افسردگی و آسیب پذیری روانی می گردد. چگونگی رفتار حضرت با خانواده خود یکی دیگر از اصولی که برای درک بهتر شخصیت زن از منظر امام علی (ع) باید به آن توجه نمود، مساله سیره عملی حضرت است در ارتباطات خانواگی و شخصی با همسران و دختران خود. زیرا همان طور که قبلا اشاره کردیم شان امام و معصوم این است که عملکرد وی برخوردار از معیار و اصول صحیح باشد. به این معنی که رفتار امام از هر گونه هرج و مرج و بی قاعدگی به دور است . و رفتار وی بر اساس یک سلسله معیارهای مشخص می باشد . طبیعتا برخورد عملی حضرت در رابطه با زنان برگرفته از همان معیارها و اصول فکری حاکم بر امام است . اگر اصول حاکم بر تفکر امام نسبت به شخصیت زن، حکایت از نقصان و شر بودن داشته باشد، حتما بر سیره عملی حضرت این اصول باید حاکم باشد و امام با توجه به این اصول فکری با خانواده خود و یا خانمهای دیگر جامعه برخورد می گردد. ولی آنچه که از چگونگی برخورد حضرت بالاخص در برخورد با خانواده به ما رسیده است نشان دهنده این مسأله مهم است که شخصیت زن در منظر امام، از یک جایگاه بالای انسانی و برخوردار از تمامی کمالات است و در واقع اصول حاکم بر رفتار امام با زنان، همان اصول برگرفته از قرآن است که این اصول منجر به برخوردی بسیار پسندیده و قابل تحسین با زنان گردیده است. در اینجا به صورت گذرا و مختصر به برخی از این رفتارها اشاره می شود، باشد که درسی باشد برای تمامی شیعیان حضرت در برخورد با زنان . 1-حضرت در برخورد با زنان : استناد حضرت علی (ع) به سخنان فاطمه الزهرا حضرت علی (ع) ، انسانی که خود برخوردار از مقام عصمت و با آن عظمت علمی و معنوی با عنوان امام و انسان کامل، در صحبتهای خود در سفارش به مردم که در مراسم تجهیز مرده ها گفتار خوب داشته باشد چنان گفته است ؛ «فان فاطمه بنت محمد (ص) لما قبض ابوها ساعدتها جمیع بنات بنی هاشم فقالت: دعوا التعداد و علیکم بالدعا». حضرت زهرا بعد از ارتحال رسول اکرم (ص) به زنان بنی هاشم که او را در ماتم یاری می کردند و زینتها را رها کرده و لباس سوگ در بر نموده اند، فرمود: این حالت را رها کنید و بر شماست که دعا و نیایش کنید . حضرت علی (ع) معصوم بوده و تمام گفته های او حجت است ولی برای تثبیت مطلب به سخن همسر خود فاطمه زهرا (س) تمسک می کند. و معنی این مسأله این است که حضرت علی(ع) همان طور که حرف خود را حجت خود می داند، رفتار و گفتار و نوشتار حضرت زهرا (س) را هم حجت خدا می داند و از این نظر هیچ گونه تمایزی بین زن و مرد قایل نیست . 2.زهرا (س) مایه فخر حضرت علی (ع) یکی دیگر از جلوه های عملی و قولی برخورد حضرت علی (ع) با حضرت زهرا (س) این است که حضرت علی (ع) در مجموع افتخاراتی که برای خود قایل است و به آن فخر می فروشد به وجود مبارک حضرت فاطمه (س) به عنوان همسر خود مباهات می کند و در نامه 28نهج البلاغه می فرمایند، «منا خیر نسا العالمین» : از ماست بهترین زنان جهانیان. 3.ابزار همدلی و دلسوزی نسبت به حضرت زهرا (س): در کتب روایی ما آمده است که حضرت علی (ع) وقتی مشاهده می کردند که انجام امور منزل برای همسرشان سخت است و او را آزرده خاطر می کند، احساس دلسوزی و نگرانی داشتند و خودشان سعی می کردند در انجام امور منزل مشارکت داشته باشند تا این بار را کم کنند و با زهرا (س) همدلی نمایند . (عن ابی عبدالله (ع) قال :‌کان امیر المومنین (ع) یحتطب و یستقی و یکنس و کانت فاطمه تطحن و تعجن و تخبز) امام صادق (ع) فرمود: امیر مومنان (ع) هیزم تهیه می کرد، آب می آورد وجاروب می کرد فاطمه ، آرد می کرد ، آرد را خمیر می کرد و نان می پخت. حضرت علی (ع) می فرماید : زهرا (س) به قدری در منزل آب می کشید که اثر طناب در سینه او مشاهده می گردید و به قدری دستاس می کشید که دستهایش پینه بسته بود و به قدری خانه را رفت و روب می کرد که غبار بر لباس او می نشست و به قدری آتش در زیر دیگ می سوازنید که لباس او رنگش تغییر کرده بود و دایما آن از خدمت خانه به زحمت بود. به همین جهت حضرت به دیگران هم سفارش می کردند : «ولا تحملوا الذسا اثقالکم … بارهای سنگین را به دوش زنانتان مگذارید» به همین جهت حضرت خودشان بار منزل را حمل می کردند و می فرمودند:‌ (لا ینقص الکامل من کماله هاجر من نفع الی عیاله ) چیزهایی که برای عیال انسان سودمند است بردن آن برای افراد با کمال موجب نقص نخواهد بود و بعد از ضربت خوردن فرزندان خود را حاضر ساخت و به آنان و همه انسانها در طول تاریخ سفارشهای ارزشمند نمود و در ضمن آن توصیه ها ، سفارش زنان را کرد و فرمود : (الله الله فی النسا… فان آخر ماتکلم به نبییکم ان قال اوصیکم بالنسا … خدا را، خدا را، درباره زنان، … آخرین سخنی که پیامبر شما بر زبان راند این بودکه فرمود: (سفارش زنان را به شما می کنم ). 4-عدم ممانعت از فعالیتهای اجتماعی حضرت زهرا (س) یکی دیگر از جلوه های برخوردی در زندگی مشترک حضرت علی (ع) و فاطمه الزهرا (س) مسأله عدم ممانعت برای انجام فعالیتهای سیاسی-اجتماعی و علمی حضرت زهرا (س) بوده است . خلاصه سخن در این بخش این است که آنچه که از زندگی شخصی حضرت علی (ع) و شیوه برخوردی حضرت با همسر خود آمده است همه حکایت از وجود یک شخصیت متعالی از زن در منظر امام علی (ع) است چرا که از ویژگیهای امام و معصوم این است که کلیه اعمال و رفتار او برگرفته از اصول و معیارهای ثابت است و نحوه سلوک امام با خانواده حکایت پایگاه ارزشی و انسانی زن در منظر امام علی (ع) است . آیا عواملی چون احترام گذاشتن ، افتخارکردن، درک کردن، همدلی و هم احساسی و عدم ممانعت در فعالیتها و حرکتهای کمال آور همکاری، عدم تحمیل بار زندگی، ابراز عشق و محبت … نشانه ارزش و جایگاه والای یک زن در منظر یک مرد نمی باشد؟ روانشناسی زن از دیدگاه نهج البلاغه نهج البلاغه عصاره اندیشه و احساس والای حضرت امیر است که برای تمامی دردهای بشر نسخه ی کامل و درمان گر پیچیده است. در نهج البلاغه برای بیماریهای اجتماعی، سیاسی، و روانی و … درمانهای اساسی نهفته است که جهت استخراج این مبانی تلاش بسیاری شده است. روی سخن نهج البلاغه با انسان است و تربیت و هدایت اوهمواره مورد توجه حضرت علی (ع) بوده است. تعالی و تکامل بشری دغدغه اصلی و اساسی حضرت امیر (ع) در خطبه ها، نامه ها و حکمت هاست چرا که نهج البلاغه سهیفه ی هدایت است و ساحل نجات. جامعه شناسی علی(ع) جامع ترین قوانین اجتماعی را به جامعه تحویل می دهد و بینش سیاسی حضرت راهگشای سیاستمداران در هر زمان و مکان است وآنگاه که به مبانی روان شناختی انسان غربی و شرقی در مقابل او زانو می زنند. نکته قابل ذکر این که بسیاری از مبانی و مفاهیم روانشناسی صادره از حضرت علی که در کتابهای روانی وجود دارد هنوز توسط بشر امروز کشف نشده است و در آینده این گنجهای پنهانی یکی پس از دیگری به دست اندیشه بشر خواهد رسید. تاثیر مشکلات روانی برجسم را علی (ع) با تعبیر ساده و زیبای چنین بیان می فرماید: کسی چیزی را در دل پنهان نکرد جز آنکه در لغزش های زبان و رنگ رخساره اش آشکار خواهد شد. روان شناسان آرامش روانی و داشتن خلوتی برای کنار آمدن با خود و ابراز احساسات را از جمله درمانهای بیماری های روانی می دانند،‌حضرت علی همه ی درمان های موجود را در جمله ی آسمانی آورده است و می فرمایند : جز پیوند به خداوند متعال چزی تو را آرام نمی کند. آسیب های روانی زنان حضرت علی با در نظر گرفتن توانش روانی و تحمل و ظرفیت افراد می فرماید: به اندازه ی توان و استعداد هر کسی از او انتظار داشته باشید. روان شناسان معتقد اند بیشترین آسیب روانی، زمانی بر زنان وارد می شود که بیش از تحمل و طاقت جسمی و روانی آنان توقع و انتظار از آنها داشته باشد. در پژوهشی که راجع خوشبختی با همکاری بیش از 140 دانشگاه در 100 کشور جهان مدت 25 سال انجام گرفته است نتایجی به دست آمده است که قسمتی را بیان می کنم. بی حوصله گی و بدبختی زمانی صورت می گیرد که انسان کاری انجام دهد که بسیار بالاتر یا پایین تر از توانش باشد. چنان چه فرد کاری را شروع کند که نیرو و توان انجام آن را نداشته باشد یا هدفی را برگزیند که مطابق با نیرو و توان خودش نباشد، دچار اضطراب می شود و اگر کاری را انجام دهد که بسیار کوچک و کمتر از نیرو و توانش باشد باعث خواهد شد که فرد، بی حوصله شود و به افسردگی دچار گردد. پس هدف و کار باید با نیرو هماهنگی داشته باشد. افسردگی و اضطراب در این سخنان اگرچه عمومی است و زن و مرد را شامل می شود ولی در زنان موقعیتی حساس تر دارد. آنچه در پژوهش فوق به چشم می خورد توجه به توان افراد و هماهنگی آن با هدف هاست. این نتیجه در طول 25 سال با فعالیت مستمر تعداد زیادی پژوهشگر به دست آمده است و ما می بینیم که در 14 قرن پیش بدون کارگاه های روانکاوی و موسسات روان شناسی دانشگاهی، حضرت علی (ع) با نگرش امامی خود این نکته را بیان فرموده اند. و در مورد زنان سفارش بیشتری می کند که : کاری که برتر از توان زن است به او وامگذار، که زن گل بهاری است ،‌نه پهلوانی سخت کوش. و نیز می فرمایند: بارهای سنگین را بر زنان تحمیل نکنید و خود را از آنان (استفاده ی بیش از توانشان) بی نیاز کنید. این عدم تحمل بارهای سنگین و امور مشکل بر زنان زمینه ی آرامش روانی را برای آنان فراهم می کند. زیرا طبق نظام هماهنگ آفرینش وظیفه ی اصلی آنان ایجاد تربیت نسل ها در محیط خانواده و جامعه است و وظیفه ی دیگر آنان ایجاد ارتباط انسانی و متعالی برای خود و دیگران و در واقع با چشم مادرانه به هستی نگریستن است. یکی از آسیب های روانی که امروز دامن گیر بشر شده است و اختلاف روانی فراوانی را به همراه دارد سردرگمی در رفتار های جنسیتی است. به عبارت دیگر وقتی به فردی تکلیفی خارج از فطرت و طبیعت او داده شود و با القاهای گوناگون از شکل حقیقی خود خارج شود و نتواند در شمار افراد جنس مخالف هم قرار گیرد دچار تحیر در رفتارهای جنسیتی قرار می گیرد و این ابتدای آسیب روانی است. آمار نشان میدهد که درصد افسردگی زنان دو برابر مردان است و این بیماری روانی در قرن حاضر به این میزان بالا رسیده است. در قرنی که ادعای تساوی زن و مرد مطرح است . آیا دلایل افسردگی زنان این نیست که با نادیده گرفتن تفاوت های زن و مرد خود را با مردان مقایسه می کنند. وقتی می بینند که آنها در عقل نظری و عقل اجتماعی و سیاست توانایی های فضایی و ریاضیات و چرخش ذهنی از زنان قوی تر هستند از این رو احساس حقارت کرده و بدون توجه به بینش درونی خود و حس تناسب و دم سازی و خصلت پیوند جویی و عقل عملی و عواطف … که قوی تر از مردان است دچار خود کم بینی و افسردگی ناشی از احساس تبیعض می شوند؟ به یقین افسردگی زنان در عصر حاضر عارضه ای ناشی از تبلیغات سوء است. تحقیقات نشان می دهد که شیوع افسردگی در زنان بیشتر از مردان است. به عبارت دیگر زنان دو یا سه برابر مردان به افسردگی مبتلا می شوند . آماری که از درصد بیماران مبتلا به افسردگی که در بیمارستان های روان درمانی بستری شده اند و یا به صورت سرپایی درمان شده اند، ارائه گردیده گویای این حقیقت است و تفاوت عمده ی بین زنان و مردان در این پژوهش آماری قابل تامل است. حجاب و آسیب های روانی حجاب به عنوان عامل بازدارنده انسان از خود آرایی های غیرمنطقی و بی حد و مرز یکی از دستورات ین مبین اسلام است که حکم آن پس از اتمام کلیه ی احکام اعتقادی و بنیادی دین در مدینه بر پیامبر گرامی اسلام نازل شد . نزول حکم حجاب پس از ریشه دار شدن اعتقادات نمود تکاملی بود این فرمان است . اگر پایه ها و بنیادهای اعتقادی بر سنگ بنای محکمی نهاد شده باشد، درک و به کار بردن حجاب بسیار راحت و سریع صورت خواهد گرفت. ججاب موجب بهداشت روانی جامعه می باشد. اساسا سلامت جامعه بر روی اعتماد متقابل بین دو پیکری اجتماعی استوار است. پوشش زنان باعث می شود که جوانان اجتماع نسبت به زن و احساسات درونی او اعتماد کرده و او را شایسته تشکیل کانون به ظاهر کوچک اما گسترده ی خانواده بدانند. از سوی دیگر دختران و زنان جامعه با پوشش صحیح ، خویشتن را از آماج نگاه های هرزه حفظ کرده و آرامش و آسایش روانیبرای آن ها به وجود خواهد آمد. گزارش هایی که از بی بندو باری های موجود درغرب و آثار سوء روانی حاصل از آن به گوش می رسد تاییدگر همین نکته است که پوشش توصیه شده از سوی اسلام ضامن آرامش روانی، فردی و اجتماعی است. دین و حجاب به عنوان یک حکم دینی در آرامش روانی افراد پی برد، زیرا بی بند وباری و عدم تقییدات ارزشی از سوی زنان یکی از عوامل مهم سوء رفتار نسبت به آنان است. و چه زیبا حضرت علی (ع) با آشنایی کامل با این آثار شوم ناشی از عدم پوشش برای حفظ روانی افراد و جامعه، خطاب به امام حسن (ع) می فرمایند: در پرده ی حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زیرا که سخت گیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است. در واقع حضرت برای ایجاد سلامت روانی زنان و حفظ آن ها از افسردگی اضطراب و کابوس ها که ناشی از سوء رفتارهای پاره ای از مردان نسبت به آنان است توسعه به پیشگیری فرموده و حجاب را به عنوان عامل مهم کنترل روانی جامعه مطرح می فرماید. این جامعه نگری و توجه به تمامی زاویای یک مسئله از یک انسان برجسته آسمانی چون علی بن ابیطالب (ع) امری اعجاب انگیز نیست که او فراتر از زمان و مرزها می اندیشد و نسخه هایی که او برای بشر می پیچید هرگز بدون جواب نبوده و در آینده چشم دنیا دستان بلند اندیشه او را خواهد بوسید. بنابراین حجاب و پوشش زنان نه تنها عامل افسردگی نیست بلکه پیام آور آرامش روانی هم برای خود زنان محجبه و هم در نگاه کلان برای جامعه اسلامی خواهد بود و درمان یا بهتر بگوییم پیشگیری از بیشتری از بسیاری از بیماریهای هولناک جنسی قرن بیستم و بیست و یکم در سایه چنین نظام دینی و راهکارهایی خواهد بود. شاید رویکرد جدید دختران جوان امروز به حجاب نشانه خستگی روحی آنان از بی بندو باری موجود در جامعه و هتک حرمتها باشد.چنان چه در روزنامه ها می خوانیم که علت عمده خودکشی بسیاری از دختران درکشورهای غربی حکایت از آزردگی آنان از این همه سوء رفتار ناشی از بی بندو باری ها و نبودن هیچ گونه حریمی بین زن و مرد و شکسته شدن تمامی مرزهای امنیتی حتی از سوی پدرانشان دارد. اینجاست که سخن حضرت امیر (ع) در مورد کنترل و تحدید ارتباطات و ضرورت پوشش برای زنان نمود و جلوه بیشتری می یابد. علی (ع) و راهکارها و راهبردهای درمان افسردگی زنان پیش از این بیان شد که زنان دوبرابر و به قولی سه برابر مردان دچار افسردگی می شوند و نیز بیان کردیم که دین اسلام و قرآن و نیز با بیان شیوای حضرت علی (ع) جهت پیشگیری از افسردگی راهکارهای بلند ذکر کرده اند که عبارت است از یاد خدا و متصل شدن به دریای رحمت الهی اما برای آن گروه از زنانی که دچار افسردگی شده اند نیز راهبردهایی از درمان گر همیشگی تاریخ علی (ع) بیان می کنیم که بسیار عمیق و ژرف است. الف) گرایش عملی بیش تر به مذهب و ارتباط با خدا و بهره گیری علمی بیشتر از تعالیم و دستورهای دینی: در این زمینه حضرت علی (ع) می فرماید: چیزی جز خدا تو را آرامش نمی دهد. و نیز می فرماید: خداوند عهد و پیمانی را که با او منعقد می شود با رحمت خود مایه ی آسایش و آرامش بندگان و حریم امنی برایشان قرار داده تا به آن پناه برند. ب)جلب رضایت الهی که در سایه ی خداوند آرامش الهی برای فرد فراهم خواهد شد. حضرت علی می فرماید: رضایت خداوند مایه ی آرامش و رحمت است. در واقع با انجام وظایف و تکالیف و استفاده از استعدادها و نیروهای خدادای رضایت خدا حاصل می شود و رضایت خدا از بنده، رضایت بنده را به همراه داشته و موجب آرامش او می گردد. ج)ایجاد زمینه و بستر مناسب برای برقراری ارتباط های صحیح و متعالی که از نیازهای اساسی زنان است. حضرت علی می فرماید: روابط خود را با افراد با شخصیت و اصیل و خاندان های صالح و خوش سابقه برقرار ساز و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و افراد بزرگوار چرا که آنها کانون گرم و مراکز نیکی هستند. د)توجه کردن به سخنان آرامش بخش و موعظه های روان آسا. حضرت علی می فرمایند: همانا این دل ها همانند بدنها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها ، سخنان ساده حکمت آمیز را بجویید. هـ)صبر و استقامت در برابرناملایمات به خاطر عشق به خدا موجب آرامش روانی می گردد. حضرت می فرمایند: آنگاه که خداوند جدیت و استقامت و صبر در برابر ناملایمات به خاطر محبتش و تحمل ناراحتی ها از خوف وخشیتش را در آنها یافت، از درون حلقه های تنگ بلارته نجاتی برایشان گشود و ذلت را به عزت و ترس را به امنیت و آرامش تبدیل کرد. بنابراین یکی از راه های درمان افسردگی و ایجاد آرامش روانی، صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات است. و)عشق ورزیدن به دیگران و دوست داشتن انسانهای وارسته آرامشگر روح انسان است. حضرت علی (ع) می فرماید: انسان با ایمان وابسته دوستی و الفت است کسی که خود با مردم دوستی نمی کند و مردم نیز او را لایق دوستی نمی دانند در وجودش خیر و خوبی یافت نمی شود. ز)استفاده صحیح از فرصت های طلایی در زندگی موجب آرامش روانی و نشاط می شود و از دست دادن فرصت ها نیز غصه آور است. حضرت علی (ع) در این زمینه می فرماید: از دست دادن فرصتها غصه آفرین است . و در مقابل استفاده از آنها آرام بخش روح و روان خواهد بود. ح)واگذاری نتیجه امور به خداوند که مهمترین عامل برای رفع اضطراب و افسردگی است. به عبارتی ما مامور به وظیفه هستیم نه اسیر نتیجه و آن چه خداوند برای ما به عنوان نتیجه مقرر فرماید با حکمت و عدالت او آمیخته خواهند بود. حضرت علی (ع) در این زمینه می فرماید: در تمام کارها خویشتن را به خدا بسپار که خود را به پناهگاهی مطمئن و نیرومند سپرده ای .به واقع تکیه کردن به یک قدرت متعالی آرامش بخش بشر است و چه قدرتی بالاتر از خداوند متعال . خلاصه و نتیجه گیری 1.مکتب های غیر اسلامی ،‌زن را موجودی پست و فرومایه ، دام شیطان و حیوان بهره ده … می دانند. 2.اسلام زن را همچون مرد، موجودی محترم و باعث بوجود آمدن خیرهامی داند. 3.اسلام ملاک برتری را جنسیت نمی داند؛ بلکه ملاک برتری دراسلام، ایمان و اعمال صالح می باشد. 4.نقصان عقل زنان به معنای ضعیف بودن جنبه تدبیری عقل در زنان است و هیچ ربطی به ضعیف بودن قوه ادراک و فهم ندارد. 5. نقصان ایمان در زنان به معنای نقصان عمل آنان است و قابل جبران است و هیچ ربطی به ضعیف بودن عقیده و معرفت ندارد. 6.نقصان حظوظ به این معناست که زنان مالکیت کمتر و بهره بیشتری می برند. 7.مشورت با زنان در مسائلی که درایت و تدبیر زیادی می طلبد هم چون حکومت، مدیریت کشور و جنگ و صلح … فایده ای ندارد. 8.رعایت حجاب باعث بقاء ،‌ داوم و استواری و سلامتی زنان می شود. 9.صفاتی همچون تکبر، بخل و ترس شایسته زنان، اما غیرت زن در برابر شوهر صفتی زشت به حساب می آید. 10.زن ها را نباید تحریک کرد چون از لحاظ جسمی روانی و تدبیری ضعیفند و زود عکس العمل نشان می دهند. 11.زنان زینت کردن را دوست دارند،‌اما اگر از حد بگذرد باعث فساد می شود. 12.شر بودن زن به معنای مسئولیت آور بودن اوست. 13.اگر چه زنان از جهاد فی سبیل الله محرومند اما نیکوشوهرداری کردن برای آنها جهاد بحساب می آید و پاداش جهاد را دارد. امید که پندار، گفتار و رفتار علوی در زندگی ما تجلی بیشتری یابد و امروز و فردایی روشن و روشنگر نصیب خویش می سازیم منابع : 1.زن از دیدگاه نهج البلاغه مؤلف: فاطمه علایی رحمانی 2.ترجمه و تفسیر نهج البلاغه علامه جعفری (خطبه های 64 تا 80) 3.روان شناسی زن در نهج البلاغه ، مریم معین السادات ، ناهید خطیبی 4.علامه جعفری (زن از دیدگاه امام علی (ع) گردآوری و تنظیم : محمدرضا جوادی) 5.زن در آیینه جمال و جلال آیه الله عبدالله جوادی آملی