شعری درمورد امام زمان

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

 اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي اي آنکه در حجابت درياي نور داري من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

برعکس چشمهايم چشمي صبور داري از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟ در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟ ♦♦♦♦♦♦♦♦♦اشعار امام زمان (عج)♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

اگر چه روز من و روزگار مي گذرد دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است قطار عمر که در انتظار مي گذرد به ناگهانيِ يک لحظه عبور سپيد خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد کسي که آمدني بود و هست، مي آيد بدين اميد، زمستان، بهار، مي گذرد نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد نسيم رحمت پروردگار مي گذرد به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم دو باره زيستنم زين قرار مي گذرد همان حکايت خضر است و چشمه ظلمات شبي که از بَرِ شب زنده دار مي گذرد شبت هميشه شب قدر باد و، روزت خوش که با تو روز من و روزگار مي گذرد

♦♦♦♦♦♦♦♦♦اشعار امام زمان (عج)♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

اسير مانده ايم در بهانه هاي پاپتي و ميله هاي آهنين و عشق هاي ساعتي حوالي نگاهمان دوباره صف کشيده است صداي تيک تاک غم , شماره هاي صنعتي امان از اشتباه هاي نا تماممان , همان تفاخر هميشگي به هيچ هاي قيمتي ميان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق نمانده در تسلط همان هبوط لعنتي ؟ کسي نيامد از تبار انتظارمان ببين که مانده ايم سخت در هجوم بي لياقتي

تاثیر شانس در زندگی و ازدواج چقدر است؟

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

ازدواج و انتخاب همسر شانسی است؟ اگر افراد باورها یا انتظارات غیرواقع‌بینانه‌ای در مورد انتخاب همسر داشته باشند، بیشتر احتمال دارد که دچار تردید، ناکامی و دلسردی شوند که با تغییر این باورها به کاهش اضطراب، ناکامی و دلسردی خودشان کمک می‌کنند و رابطه‌ای رضایت‌بخش با همسرشان خواهند داشت. یک علت مهم اینکه بیشتر افراد […] ازدواج و انتخاب همسر شانسی است؟ اگر افراد باورها یا انتظارات غیرواقع‌بینانه‌ای در مورد انتخاب همسر داشته باشند، بیشتر احتمال دارد که دچار تردید، ناکامی و دلسردی شوند که با تغییر این باورها به کاهش اضطراب، ناکامی و دلسردی خودشان کمک می‌کنند و رابطه‌ای رضایت‌بخش با همسرشان خواهند داشت. یک علت مهم اینکه بیشتر افراد درگیر تصمیم‌گیری برای ازدواجند، انتظارات بالا و غیرواقع‌بینانه است. باورهای غیر واقع‌بینانه همان افکار یا انتظارات غیرمنطقی هستند. غیرمنطقی‌بودن باورها به این معناست که افراد را از دست‌یابی به اهداف اساسی‌شان بازمی‌دارند و نامعقولند و با واقعیت ناسازگار. اگر افراد باورها یا انتظارات غیر واقع‌بینانه‌ای در مورد انتخاب همسر داشته باشند، بیشتر احتمال دارد که دچار تردید، ناکامی و دلسردی شوند. هدف این مطلب شناساندن رایج‌ترین باورهای غیرمنطقی‌ در مورد انتخاب همسر است. باید توجه داشت که اگر افراد بتوانند این باورها را تغییر دهند، به کاهش اضطراب، ناکامی و دلسردی خودشان کمک می‌کنند و رابطه‌ای رضایت‌بخش با همسرشان خواهند داشت. ۱ – شاهزاده رؤیاها این باور غیرمنطقی به این صورت است: تنها یک شخص مناسب در دنیا برای ازدواج با هر شخصی وجود دارد . سؤالاتی که اینجا مطرح می‌شود اینهاست: یک فرد چگونه تعیین ‌می‌کند که چه موقعی این فرد مناسب را خواهد یافت؟ آیا ممکن است در مواجهه با آن شخص مناسب احساس خاص و جادویی را تجربه کند؟ آیا در انتظار آمدن آن شخص مناسب، شانس‌های دیگر فرد برای ازدواج از دست نخواهد رفت؟ بی‌تردید، چنین باوری باعث انفعال در فرایند انتخاب همسر می‌شود. برای مثال، برخی از افراد باور دارند که شاهزاده رؤیاهایشان سرانجام می‌رسد و بنابراین، هیچ دلیلی وجود ندارد که فعالانه به شناخت دیگران برای ازدواج می‌پردازند. شاهدی این باور را تأیید نمی‌کند زیرا اگر این‌چنین باشد، چه دلیلی دارد که بسیاری از افراد طلاق بگیرند و دوباره ازدواج کنند. ۲ – همسر کامل و بی‌نقص برخی از افراد باور دارند تا زمانی که شخص کاملی برای ازدواج نیافته‌اند نباید ازدواج کنند. البرت الیسروان‌شناس مشهور امریکایی، این باور را انتظاری غیرمنطقی می‌داند. چنین تمایلی برای کمال توانایی فرد را برای یافتن راه‌حل‌ها کاهش می‌دهد و می‌تواند منجر به عکس نتیجه دلخواه شود. همه ما در دنیای احتمالات زندگی می‌کنیم. میل به حقیقت کامل تنها منجر به بزرگ‌شدن بیش از حد انتظاراتی می‌شود که نمی‌تواند رضایت‌بخش باشد و در نتیجه، باعث تردید و اضطراب می‌شود. افرادی که این باور را دارند اغلب درگیر روابط کوتاه‌مدت می‌شوند. یعنی، به جای شناخت درست فرد مقابلشان آنها را با معیارهای نادرست خود ارزیابی می‌کنند. این افراد سپس الگویی از چند رابطه کوتاه‌مدت در زندگی‌شان ایجاد می‌کنند که منجر به ناکامی و دلسردی می‌شود. بیهودگی این باور با این نظر تقویت می‌‌شود که بدانیم افراد طی زمان تغییر می‌کنند. شخصی که در شروع ازدواج به نظر می‌رسد که فرد کاملی است ناگزیر بعداً چنین به نظر نخواهد رسید. ۳ – کامل‌بودن خود برخی افراد باور دارند که هر فرد قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرد باید کاملاً احساس کفایت و قابلیت را برای همسر بودن داشته باشد. این افراد به دلیل این باور به مدت طولانی مجرد می‌مانند، زیرا افراد معدودی هستند که کاملاً احساس کفایت در این مورد دارند. به‌علاوه، ازدواج موفق به همکاری و تلاش دو نفر نیاز دارد و کامل بودن یک نفر برای موفقیت ازدواج کافی نیست. البته برخی افراد از این باور به‌عنوان توجیهی برای ترس اساسی‌شان از ازدواج استفاده می‌کنند. یک باور جایگزین معقول‌تر در اینجا می‌تواند این باشد که فرد باید نسبتاً احساس قابلیت همسربودن را داشته باشد، اما اکثر افراد به دلیل اضطراب نمی‌توانند قضاوت درستی از میزان قابلیت و کفایت خود در این مورد داشته باشند. اضطراب نباید فرد را از ازدواج‌کردن دور کند. این موضوع را هم نباید از نظر دور داشت که هیچ‌کس کامل نیست. ۴- رابطه کامل برخی افراد باور دارند که هر زوج باید قبل از ازدواج ثابت کنند که رابطه‌شان خوب است. این افراد به مدت طولانی ازدواج خود را به تعویق می‌اندازند تا برایشان ثابت شود رابطه‌شان خوب خواهد بود. آنها حتی موقعیت‌هایی ایجاد می‌کنند تا قدرت رابطه‌شان را امتحان کنند و بارها و بارها نامزدشان را آزمایش می‌کنند. احتمالاً پس از مدتی، نامزد این فرد از این آزمون‌ها خسته می‌شود و رابطه را قطع می‌کند. باید توجه داشته باشیم که متأسفانه، ما در دنیایی ناکامل با آدم‌ها و روابط ناکامل زندگی می‌کنیم. به‌علاوه، استرس‌ها و بحران‌ها و چالش‌های آتی رابطه را نمی‌توان به درستی پیش‌بینی کرد. ۵ – تلاش سخت این باور غیرواقعی به این صورت است که شخص می‌تواند با هرکسی که برای ازدواج انتخاب می‌کند شاد باشد، اگر سخت تلاش کن. این باور متضاد با باور همسر کامل است، چون شامل داشتن دیدی علت و معلولی به فرایند انتخاب همسر است . بسیاری از افرادی که ازدواج کرده‌اند این باور را ماه‌ها یا سال‌ها داشته‌اند بدون آنکه برایشان موفقیتی به همراه داشته باشد، زیرا ازدواج رابطه‌ای دوجانبه است که به همکاری دو طرف برای حل مشکلات زناشویی نیاز دارد. به نظر می‌رسد برخی از افراد وجود دارند که حاضر نیستند دوجانبه برای زندگی موفق تلاش کنند. ازدواج با این افراد تلاش‌ برای زندگی موفق را بی‌اثر می‌کند. برخی از این افراد به طور مشخص عبارتند از: الف- افراد معتادی که به دنبال بهبودی نیستند؛ ب- افراد خشن یا از لحاظ عاطفی سوء استفاده‌گر؛ ج- افرادی که دیدگاه‌های دینی و فرهنگی کاملاً متفاوتی دارند. ۶- زندگی مشترک بدون ازدواج برخی از افراد مجرد باور دارند که هم‌خانگی قبل از ازدواج شانس زوج را برای داشتن ازدواج شاد بیشتر می‌کند. اما شواهد روزافزونی وجود دارد که نشان می‌دهند هم‌خانگی به طرز چشمگیری با ازدواج متفاوت است و معمولاً نمی‌تواند شانس زوج را برای موفقیت در زندگی زناشویی بیشتر کند. پیامدهای منفی این باور شامل نقض معیارهای اخلاقی، پشیمانی از آن و ایجاد تنش با والدین است. ۷ – متضادهای مکمل یک باور اشتباه این است که شخص باید کسی را برای ازدواج انتخاب کند که ویژگی‌های شخصیتی‌اش متضاد با او باشد. پیامد منفی این باور این است که ۱- افراد را تشویق می‌کند تا به جای افراد مشابه در جست‌وجوی افراد متفاوت از خودشان باشند. ۲- مانع تغییر شخص می‌شود. (برای مثال، شخص فکر می‌کند که به جای تغییر خود به دنبال کسی باشد که متضاد با او باشد و ضعف‌های او را بپوشاند). اگرچه در برخی موارد متضادها جذابند، ازدواج با کسی که صفاتش به نحو چشمگیری متفاوت است معمولاً منجر به تعارض و نارضایتی می‌شود. ۸ – آنچه نیاز دارید عشق است استیون همیشه عاشق نیک بوده، اما معتقد است که موفقیتشان در ازدواج مربوط به پایبندی‌شان در تعهد و همراهی همیشگی آنهاست. نیک هم می‌گوید: «من خودمان را به چشم یک گروه نگاه می‌کنم. ما هر دو به سمت یک نقطه حرکت می‌کنیم و آرزوی چیزهای مشابهی داریم. همچنین بخوانید : درمان زودانزالی یکی از مشکلات شایع در میان مردان! من روابطی را که تا امروز داشتیم مقدس می‌شمارم و او را به خاطر این همراهی بیشتر از همیشه دوست دارم.» امروزه ما می‌اندیشیم که عشق رمانتیک جزء سازنده هر ازدواجی است، در حالی که این‌گونه نیست، چرا که ازدواج قرن‌ها پیش از آنکه عشق به جزء اصلی و سازنده آن بدل شود، وجود داشته است. ازدواج از گذشته تا امروز تنها راه موفق همراهی دو نفر بر اساس ارزش‌های برابر و احترام متقابل بوده است. دکتر شیمون مور، روان‌شناس دانشگاه متروپولیتن لندن، می‌گوید: «ممکن است انسان‌ها به خاطر عشق به هم برسند، اما فقط زمانی که روابط موفقیت‌آمیزی دارند، می‌توانند تا انتها با هم باقی بمانند. این ازدواج درست است که اجازه می‌دهد عشق شکوفا شود. شما همدیگر را دوست دارید، چون می‌توانید زندگی را با هم قسمت کنید.» -۹ ما باید با هم یکی و شبیه به هم باشیم ماری ۴۲ ساله می‌گوید: «ما هرگز مدت زیادی از هم جدا نیستیم.» اندرو ۴۵ساله هم اضافه می‌کند: «اصلاً ازدواج چه فایده‌ای دارد، اگر شما دائم کنار هم نباشید؟» ماری و اندرو طی دوازده سال زندگی مشترکشان واقعاً به هویتی واحد تبدیل شده‌اند. آنها همه‌جا با هم می‌روند. وقتی یکی حرف می‌زند، دیگری جملات او را تکمیل می‌کند. حتی اخیراً لباس‌هایی هم که می‌خرند جفت است. سوزانا ایبس، رفتاردرمانگر، می‌گوید: «بهتر است به همسرمان اجازه دهیم تا احساس کند فردی متفاوت با دیگری است.» پرل هم می‌گوید: «همه ما تلاش می‌کنیم به تساوی برسیم، اما مهم این است که با «تشابه» اشتباه نشود. هیچ‌ وقت سعی نکنید تفاوت‌های میان خود را از میان بردارید، چراکه این مسئله می‌تواند آغازی بر مرگ روابط میان همسران باشد.« اگر زن و مرد تفاوت‌های خود را با یکدیگر حفظ کنند، روابط آنها می تواند همچنان لذت‌بخش باقی بماند. اما اگر زن و شوهر سعی در تشابه‌سازی رفتار یکدیگر داشته باشند، خواهند گفت که ما با هم‌خانه یا دوستمان زندگی می‌کنیم؛ و چون که این مسئله باعث نزدیک شدن خلق و‌ خوی آنها به هم می‌شود، باعث کاهش روابط جنسی می شود. در واقع، با زیاد شدن عشق، همان اتفاقی که با زیاد شدن سوخت اتفاق می‌افتد رخ نمی‌دهد. این یعنی فاصله مناسب میان خود را حفظ کنید. پرل می گوید: «لازمه اینکه همدیگر را موجوداتی مستقل بدانید این است که فاصله مناسب میان خود را حفظ کنید. همان‌طور که فاصله میان من و شما سبب تمایل جنسی ما به همدیگر می شود.» شیفتگی تنها در صورتی به وجود خواهد آمد که یکی از دو طرف کاری انجام دهد که دیگری آن را دوست داشته باشد. در این لحظه شما به دیگری تعلق دارید، چراکه به جای آنکه با هم خودمانی شوید لحظه به لحظه برای دیگری تا حدودی اغفال کننده و اسرار آمیز می شوید.» ۱۰ – فرزند، رابطه شما و همسرتان را تقویت می‌کند ایبس می‌گوید: «زمانی در رضایت از ازدواج غوطه‌ور می‌شوی که کودکی متولد شود و تا زمانی هم که آنها خانه را ترک نکنند، این رضایت افزایش نمی‌یابد.» شما با به دنیا آوردن کودک نه تنها فرد سومی وارد ساختمان نیمه کاره اتحاد دونفره‌تان می‌کنید، بلکه او همان کسی است که فشار زیادی بر تخریب روابطتتان وارد خواهم آورد. تعجبی نیست که مردم می‌گویند که نتیجه اصرارشان برای ورود فرزندی جدید به خانواده حتی به خیانت همسرشان منتهی شده است. مور می‌گوید: «اگر شما نمی‌توانید خوب زندگی را پیش ببرید، بچه آوردن به نیت بهبود روابط ممکن است کوبیدن آخرین میخ بر تابوت زندگی‌تان باشد و با برانگیختن حسادت همسرتان احساسات او را بکشید. حسادت به بچه ممکن است زخم عمیقی بر پیکره عشق شما بزند. شما تمام روز سر کار هستید و وقتی به منزل برمی‌گردید، اولین کاری که انجام می‌دهید بوسیدن فرزندتان است.» وی ادامه می دهد: «می‌توانید یک هفته کودکی را به خانه بیاورید. من هیچ راه دیگری را که نشان دهد فرزند چه فشاری به زندگی وارد می‌کند، نمی‌شناسم. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، بسیاری از زوج‌ها اندازه این فشار را درک نمی‌کنند. به همین دلیل است که پیش از تولد کودک اول باید رابطه زن و شوهر مستحکم شود.» ۱۱-چیزی از خانواده خود نیاموخته‌اید یاکوب می‌گوید: »مردم فکر می‌کنند پس از ازدواج و آغاز زندگی، هر کاری که انجام می‌دهند درست است و در عین حال، به هیچ وجه از تربیت پدر و مادر خود در دوران کودکی سودی نمی‌برند. بعداً می‌فهمند که زیر سایه گسترده خانواده‌هایشان، در حال تمرین الگوهای رفتاری مختلفی بوده‌اند.« جاسمین ۳۵ ساله کسی است که مزه زندگی سنتی را چشیده و دوست ندارد در مورد محلی که رشد کرده صحبت کند. می‌گوید: »صدای شوخی‌های شبیه مادرم را می‌شنوم که مرا با لهجه اهالی حاشیه شهر صدا می‌زند و همه چیز را درباره من لو می‌دهد. « خانواده جاسمین از هیپی‌های دهه ۱۹۶۰بوده‌اند که سنت‌های قدیمی بریتانیایی را به تمسخر می‌گرفتند. او حالا به جای اینکه از تلاش‌های خودش مغرور باشد خود را تک و تنها در دنیای راحتی که با کار زیاد برای خودش فراهم کرده، احساس می‌کند.جاسمین برای شکستن سنگینی فضا شروع به پرسش می‌کند: «من چه چیزی از پدر و مادرم یاد گرفتم؟» نخستین چیزهایی که هر پدر و مادری به فرزندان می‌آموزند داشتن تحصیلات خوب، یافتن شغل مناسب و یا داشتن رفتار درست و مهربانانه با سایر مردم است. سطح دیگر آموزه‌های پدر و مادر به فرزندان، راه‌هایی است تا بتوانند مشکلاتشان را خودشان حل کنند. البته این سطح از آموزه‌ها قابل‌ دیکته کردن نیست و آنها را باید ضمن زندگی آموخت، چراکه ما اغلب بدون اینکه خودمان متوجه بشویم، از زندگی دیگران الگوبرداری می‌کنیم. ۱۲-انتخاب کردن ساده است برخی افراد باور دارند که؛ انتخاب همسر ساده است. این باور بر اساس این تصور رایج قرار دارد که ازدواج و انتخاب همسر شانسی است. این افسانه که انتخاب همسر شانسی است، باعث می‌شود که افراد از پذیرش مسئولیت برای شکست در روابط و همچنین، در کمک به رشد رابطه شانه‌خالی کنند. این باور موجب امتناع افراد از حضور در جلسات مشاوره پیش از ازدواج می‌شود. افزایش کتاب‌های خودیار و مقالات مجله‌ها در مورد انتخاب همسر و همچنین، رشد دوره‌های آمادگی برای ازدواج نشان می‌دهند که انتخاب همسر مسئله‌ای‌ ساده‌ و شانسی نیست. متخصصان بارها هشدار داده‌اند که ‌چنین باورهایی می‌تواند به رابطه زوج آسیب بزند. جامعه امروز تغییرات وسیعی در تمامی حوزه‌ها کرده است. تغییر نقش‌های جنسیتی، میزان بالای طلاق، تأثیر مسائل مالی بر خانواده‌ها و افزایش سطح توقعات برای ازدواج موجب شده است که انتخاب همسر نسبت به گذشته پیچیده‌تر شود. بنابراین، نیاز به آموزش و آگاه‌سازی افراد ضروری به نظر می‌رسد.

چرا و چگونه فاطمه الزهرا را الگوی خود قرار دهیم

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): لازم است در این مبحث مهم (الگو پذیری)، به چند نکته‌ی اساسی و زیربنایی توجه نمود: الف – انسان، ذاتاً فقیر است. یعنی هستی و کمال محض عین ذات او نیست، پس دائم در هر امری به دیگری یا دیگران نیازمند است، پس در هر امری به دیگری یا دیگران رجوع می‌کند. از جمله این نیازها، آموزش، تعلیم، فراگیری و پیروی در بینش و دانش (جهان‌بینی)، اخلاق (مواضع) و رفتار است که به آن «الگو پذیری» نیز می‌گوییم. در نتیجه، معلوم می‌شود که برای انسان از «الگو پذیری» گریزی نیست، همه الگوپذیر، پیرو و مقلد هستند، منتهی معلم‌ها، مربی‌ها، جلودارها (امام‌ها) و الگوها فرق دارد و مهم این است که «انسان» از کدام الگو تبعیت می‌کند؟ ب – بدیهی است که تا مربی و الگو خودش کامل نباشد، الگوپذیری و تبعیت از او نیز نمی‌تواند انسان را به کمال برساند، لذا در فرهنگ غنی اسلام که بنایش بر رشد و کمال است، اول معلم و مربی و قابل پرستش، اطاعت و تبعیت، همان الله جل‌ّ جلاله است. لذا اطاعت از خود را فرض و واجب نمود و فرمود که «ایمان» رنگ الهی است و شما نیز به رنگ الهی درآیید. مؤمن از اسم‌های خداوند است. چرا که او کامل است و کامل در امن و امنیت است. «صِِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ» (البقره، 138) ترجمه: (آرى ايمان دل‌هاى ما) رنگ‏آميزى خدايى است و كيست كه رنگ‏آميزيش بهتر از خدا باشد؟ و ما پرستندگان اوييم. ج – بدیهی است که خدا شکل، اندازه و رنگ ندارد، پس به رنگ‌آمیزی او درآمدن، یعنی انسان «اسما»ی الهی را در خود تجلی دهد. حیات، علم، حکمت، زیبایی، قدرت، جود، کرم، رحمت، لطافت … و به وقتش قهر، غضب، انتقام و … که نشانه‌‌های کمال هستند، همه تجلی علیم، حکیم، جمیل، قادر، جواد و … می‌باشند که در موجودات و بیش از همه در انسان تجلی پیدا می‌کند. د – بیشترین تجلی کمال، یعنی تجلی الله جلّ جلاله که ما باید متجلی او باشیم، در «انسان کامل» است، لذا اهل عصمت (ع) را «مظهر اتمّ اسمای الهی» می‌خوانند. یعنی این کمالات کم و بیش در همه موجودات و انسان‌ها تجلی دارد، اما مظهر کامل و تمام آنها، انسان‌های کامل هستند. ﻫ – از این رو دستور حکیمانه این است که از انسان کامل تبعیت، پیروی و الگوپذیری کنید و کار حکیمانه این است که انسان خود نیز کامل‌ترین را الگوی خویش بگیرد. لذا فرمود، هر کس حیات اخروی را قبول دارد و دلش می‌خواهد در مرتبه‌ی بالایی از وجود و کمال وجودی قرار گیرد، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را الگو بگیرد: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» ترجمه: هر آينه شما را در [خصلت‏ها و روش‏] پيامبر خدا نمونه و سرمشق نيكو و پسنديده‏اى است، براى كسى كه به خدا و روز بازپسين اميد مى‏دارد و خداى را بسيار ياد مى‏كند. و – شرایط پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز با همگان فرق دارد، چرا که مظهر اتمّ اسمای الهی، خلق اول، خاتم انبیا و رسل است؛ اما خداوند حکیم فرمود که او بهترین الگوی شماست؛ پس وقتی می‌گویند از کسی الگو پذیری کن، معنایش این نیست که «او بشو». مگر انسان می‌تواند مثل خدا بشود «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»، یا مثل رسول خدا یا امیرالمؤمنین یا فاطمه زهراء یا دیگر معصومین صلوات الله علیهم اجمعین بشود؟! بلکه یعنی: از آنان اطاعت و تبعیت کنید، به آنان تأسی کنید، رنگ آنان را به خود بگیرید، آنان را پیشوا، رهبر، امام و الگو قرار دهید تا شما نیز به کمال برسید. لذا اصلاً قرار نیست که کسی مثل حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام بشود که بگوید مادر، پدر و همسر او با من فرق دارند. اساساً کسی نمی‌تواند مثل آنها بشود. چنان چه امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز در توصیه به شیعیان خود بدین مضمون می‌فرمایند که شما نمی‌توانید مثل باشید و مثل من عمل کنید، اما هر کس به اندازه وسعت، توان و امکان خود (در الگو پذیری) بکوشد. نکته مهم: چنان چه بیان شد، در الگو پذیری چاره‌ای نیست، انسان فطرتاً و ذاتاً الگو پذیر است. پس اگر کامل را الگو قرار نداد، حتماً ناقص را الگو قرار می‌دهد – اگر خوب را الگو قرار نداد، حتماً بد را الگو قرار می‌دهد و اگر «انسان» را الگو قرار نداد، حتماً حیوان را الگو قرار می‌دهد. از این رو قدرت‌های شیطانی نیز دائم در حال الگوسازی هستند. الگوهای حق را ترور شخصیت و نیز ترور جانی می‌کنند و یا امکان الگوپذیری از آنان را محال القا می‌کنند، تا چاره‌ای جز تأسی به الگوهای ساخته‌ شده آنان باقی نماند. حال دیگر کسی در الگو پذیری از چهره‌ها و یا رفتارهای ساخته شده آنان نمی‌گوید: چطور ممکن است؟! آنها ملیت‌شان، فرهنگ‌شان، دین‌شان، اساساً جهان‌بینی‌شان، اهداف‌شان، اخلاق‌شان و پدر و مادرشان با ما فرق دارد! اما اگر نوبت به دین خدا برسد، همه چیز می‌گویند تا اطاعت، پیروی و الگوپذیری ناممکن و حتی نامعقول به نظر رسد! مثل این که: آنها عرب بودند – نژادشان فرق دارد – مال 14 قرن پیش بودند – اصلاً معصوم بودند – سلاله پاک بودند – مخاطب وحی بودند و …، پس ما نباید و نمی‌توانیم آنان را الگوی خویش قرار دهیم! پس اگر گفتند: «چرا باید پیامبر اکرم، حضرت علی امیرالمؤمنین، فاطمه زهراء و ائمه طاهرین علیهم‌السلام را الگو قرار دهیم؟ می‌گوییم: چون انسان کامل هستند – چون امریکا و انگلیس آنان را الگو نکرده‌اند، بلکه خداوند متعال آنها را اسوه و الگوی دیگران قرار داده است – چون به حکم عقل انسان باید از انسان کامل تبعیت و الگو پذیری کند و چون ما معتقد به مبدأ و معاد هستیم و آنان راهنمایان این صراط مستقیم هستند. اما اگر پرسیدند: چگونه تبعیت و الگو پذیری کنیم، در حالی که آنان شرایط متفاوتی داشتند و دارند: می‌گوییم: اولاً همه الگوهای باطل نیز شرایط متفاوتی داشته و دارند و ثانیاً ما قرار است الگوپذیری کنیم، نه این که دقیقاً مثل آنها شویم.

سخنان پیامبر وامامان درمورد ازدواج

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

چون عروسی به خانه آوردید، با محبت و تواضع کفش هایش را در آورده ،پاهایش را بشویید آن گاه او را به حجله دعوت کنید .این چنین است که مهر،برکت و رحمت بر خانه و عروستان سایه می افکند . ” پیامبر اکرم (ص)، من لا یحضره الفقیه،ج3.ص358 ” وقتی عروس به حجله آمد به کعبه رو کنید،گیسوان او را نوازش کرده زلف تاب دارش را به چنگ گیرید و آرام بگویید ((خدایا !این امانت توست که به من سپردی .با گفته ی تو او را به خود حلال کرده ام ،فرزندم را مبارک ، پارسا و از پیروان پیامبرت قرار ده و شیطان را از او دور فرما)) ” امام صادق(ع)، فروع کافی ج5 ص500 ” آن گاه وضو سازید ،تن و روان خویش طراوت بخشید ،رو به خدای مهربان کنید و دو رکعت نماز عشق به جای آورید .به عروس خود نیز بگویید همین کار را بکند. ” امام صادق(ع)، مکارم الاخلاق ص 239 ” پیش از این که با عروس خویش به بستر زفاف روید،هدیه ای به وی بدهید ،با این کار عشق و آرامش را به او هدیه کرده اید. ” امام صادق(ع)، وسائل الشیعه ج215 ص12 ” شب هنگام که شوهرتان در بستر آرمیده و منتظر آغوش گرم شماست،خود را به کاری سر گرم نکنید،زمان را طول ندهید ،مبادا همسرتان به خواب برود، چرا که زنی این چنین ،تا بیداری شوهر همواره مورد نفرین فرشتگان است. ” پیامبر اکرم(ص)، همان ص 17 ” خانمها شرم و آرزم صفت پسندیده و نیکوی شماست ،اما حیا از شوهر ،ناپسند و بیجا. بهترین شما کسی است که چون با شوهر خلوت کند ،لباس حیا از خود بیفکند و چون لباس بپوشد ،جامه ی شرم و حیا را نیز بپوشد و زیبایی ها و دل ربایی های خود را به دیگران عرضه مدارد. ” امام صادق(ع)، همان،ص14 ” شب هنگام که پرده ها فرو می افتد ، خواب بر پلک ها چیره میشود بر هیچ بانویی روا نیست که بخوابد،مگر آن که خویشتن را به آغوش شوهر بسپارد .باید لباس از تن به در آید ،کنار شوهر بیارامید و پوست بدن خویش به بدن شوهر بچسبانید .این چنین خود را به شوهر عرضه داشته اید . ” پیامبر اکرم(ص)، همان ، ج14 ،ص126 ” هر جا که شوهرتان شما را به خلوت بخواند ،همان جا بهشت شماست! روا نیست شوهر خود را از بهره وری جنسی و لذت حلال منع کنید . ” پیامبر اکرم(ص)، همان ،ص112 ” دنیا و خوشی های آن برای شما آفریده شده است . لذیذ ترین چیزها در این دنیا آمیزش با همسر است .چنان که لذت بخش ترین کاردر باغ بهشت نیز همین است. ” امام صادق(ع)، کافی ،ج5،ص321 ” چه لذتی بالاتر و چشم نواز تر از دیدن بدن عریان همسر است . قبل از هم خوابگی خود را از شوهرتان دریغ مدارید ،بگذارید شوهرتان شما را ببوید و ببوسد. ” امام صادق(ع)، حلیه المتقین ،ص71 ” وقتی به سوی همسرتان می روید ،در آغوش فرشتگانید.چون به آمیزش می پردازید گناهانتان چون برگ درختان فرو می ریزد و چون غسل میکنید خود را می شویید ،از گناهان بیرون می روید . ” پیامبر اکرم(ص)، کافی، ج5، ص496 ” هنگام آمیزش به طور کامل برهنه و عریان نشوید و زیر پوشی هر چند نازک به تن داشته باشید . ” پیامبر اکرم(ص)، وسائل الشیعه ،ج14 ،ص85 ” مرد را به حال خود بگذارید با وی در نیاویزید او را به اجبار به سوی خود نخوانید مرد نیازمند عشوه گری و طنازی است نه زور و اجبار. ” پیامبر اکرم(ص)، حلیه المتقین ،ص67 ” سخن گفتن با پروردگار لذت بخش و روح افزاست،اما وقتی شوهرتان شما را به خلوت خویش میخواند، نماز را طول ندهید و خرامان به سویش بشتابید. ” پیامبر اکرم(ص)، کافی ج 5 ص 508 ” هنگام در آمیختن با همسر خویش ،یکدیگر را ببویید ،ببوسید ،عشق بازی کنید و با سخنان محبت امیز ،عشق را به او پیش کش کنید . ” پیامبر اکرم (ص)، محجه البیضاء ،ج3،ص110 ” هنگام آمیزش چون پرندگان شتاب نکنید صبر پیشه ی خود سازید زنها نیازمند وقت بیشتری هستند مدتی نه چندان طولانی به عشق بازی بپردازید همسرتان را کاملا” آماده سازید.آمادگی دو سویه آمیزش را فرح بخش و کامل می کند. ” امام علی(ع) وسائل الشیعه ج14 ،ص83 ، امام صادق (ع) کافی ج5،ص497 ” آمیزش مکن مگر اینکه با همسرت بسیار بازی کنی و سینه هایش را آرام بفشاری چون چنین کنی آمادگی لازم را برای در آمیختن پیدا می کند .در این حالت،شهوت از صورت و چشمان او نمایان می شود و از تو همان میطلبد که تو از وی می خواهی . ” امام رضا(ع)، سفینه البحار ،ج1،باب الجمع ” هیچ گاه با شکم سیر با همسر خود هم بستر نشوید این کار موجب بیماری و چه بسا موجب مرگ خواهد شد . ” امام صادق (ع)، وسائل الشیعه ج14،ص191 ” چون شب از سفر بر می گردی،خستگی راه آرامش از تو میستاند بهتر است آمیزش با همسرت را تا صبح به تاخیر اندازی. ” امام صادق(ع)،همان ص93 ” گاه وقتی قصد مسافرت داری ،دل شوره عجیب به سراغت می آید ،همسرت نیز مضطرب و نگران است آیا بهتر نیست در آستانه ی سفر از هم آغوشی و نزدیکی با او بگذری؟! ” امام صادق(ع)،همان ” سفر با شریک زندگی ،آرام ساز و غم زداست.سفر خستگی و اضطراب نیز دارد.در سفر گاه همه چیز برایت مهیا نیست.گاه شرایط سفر شرایطی غیر عادیست ،بهتر است در این شرایط غیر عادی از هم خوابگی با یار زندگیت بپرهیزی. ” امام صادق (ع) ، همان ” چون به آمیزش پرداختی سخن کوتاه کن ،مبادا فرزندی لال نصیب تو گردد. ” امام علی (ع)، همان ص87 ” وقتی به قصد فرزند ،خرامان به سوی همسر خویش می شتابی به عورت او نگاه مکن !مبادا فرزندی نابیننا تو را پدید آید. ” امام علی (ع) ،همان ص87 چون به قصد بارور کردن رحم همسرت ،نزد او آرمیدی،با نیتی پاک و زبانی گویا با خدای مهربان چنین بگو (( خدایا مرا فرزندی عنایت فرما و او را پاکیزه و سالم قرار ده که در خلقت او زیاد و کم نباشد و او را عاقبت به خیر گردان)) ” امام محمد باقر (ع)،همان ج15،ص106 ” در حال جنابت ،به قصد بچه دار شدن ،با همسرت هم آغوش مگرد ،بهتر است غسل کنی ،اندکی آرام گیری ،پاک و طاهر شوی و سپس . . . اگر چنین نکردی و فرزندی مجنون و کم عقل نصیبت شد کس دیگری جز خود را نکوهش مکن . ” پیامبر اکرم(ص)، همان ج1،ص99 ” اندیشه آدمی به هر جا روان است . در اندیشه ی دیگری بودن نا میمون است .در این هنگام با شهوت زن دیگر نباید با زن خود هم بستر شوی. “پیامبر اکرم(ص)،همان ص120 ” شیطان خودش خواسته که در فرزندان آدم شریک شود و این مایه ی بسی نگرانی است ،نگران مباشید !هنگام آمیزش با ذکر ((بسم الله الرحمن الرحیم)) خدا را یاد کند و از شر شیطان به خالق نیکی ها پناه ببرید اگر چنین نکنید ممکن است فرزندتان محبت اهل بیت (ع) را در دل نداشته باشد . ” امام علی (ع)،همان ص96 ” وقتی به قصد آمیزش کنار یکدیگر آرمیدید،دو دستمال تمیز و پاک در کنار خود قرار دهید ، هر کدام از دستمال جدا گانه استفاده کنید . ” پیامبر اکرم(ص)،همان ص188 ” هنگامی که به اوج لذت جنسی نزدیک شده اید ،حتی الامکان از ریختن نطفه ی خود به بیرون خود داری مکنید ،بگذارید غدد جنسی آزادانه به تخلیه بپردازند ،خود داری از تخلیه ی نطفه ،موجب سنگ مثانه خواهد شد . ” امام رضا(ع)، سفینه البحار،ج1،باب الجمع ” اگر به هر دلیل عمل آمیزش به طول انجامید و عمل انزال صورت نگیرد،چه بسا موجبات سنگ مثانه فراهم گردد.از طولانی کردن مدت هم بستری بدون انزال پرهیز کنید . ” امام رضا(ع)، سفینه البحار،ج1،باب الجمع ” پس از آمیزش یکباره بلند مشوید و ننشینید،بلکه ابتدا به طرف راست بچرخید و اندکی بعد برای ادرار ولو اندک برخیزید ،پس از آن برای رسیدن به تعادل وآرامش غسل کنید ،با رعایت این آداب از سنگ مثانه در امان خواهید ماند. ” امام رضا (ع) ،همان ” مکانی خلوت در زمانی بی سرو صدا ،با دلی آرام شرایط مناسبی برای هم بستری است .اگر آمیزش و انعقاد نطفه با دلی آرام و خالی از اضطراب صورت پذیرد ،خون به صورت طبیعی در رگ ها جریان می یابد،انتقال ژن ها طبیعی تر انجام میگیرد و در نتیجه فرزند ،به پدر و مادرش بیش تر شبیه خواهد شد. ” امام حسن (ع) ،بحار الانوار ،ج6 ،ص359 ” پرندگان هر کدام صفاتی دارند :شایست و ناشایست ،در آمیزش نیز آدابی دارند ،"کلاغ” علی رغم پرو بال سیاه و صدای ناهنجارش،در آمیزش مخفی کاراست ،آمیزش مخفی کارانه را از کلاغ بیاموزید. ” امام صادق(ع)،وسائل الشیعه ،ج14،ص100 ” وقتی کودکی در اتاق است و شما را می پاید و حتی بی اختیار نفس و صدای شما را می شنود،از خیر این لحظات دل نشین و بهشتی در گذرید ،مبادا آن کودک در بزرگی به رابطه نامشروع تن در دهد که رستگار نمی گردد. ” پیامبر اکرم (ص)،همان ص95و فروع کافی ج5، ص500 ” خانم ها از آرایش دریغ مکنید ،بهترین ملایم ترین و دل نواز ترین عطر را به کار برید زیبا ترین و دلربا ترین لباس را به اندام خویش بپوشانید خود را حداقل با یک گردنبند زینت بخشید و صبح و شام خود را به شوهر عرضه دارید ،در یک کلام چشمو دل شریک زندگیتان را هنرمندانه بربایید . ” پیامبر اکرم(ص) ،وسایل ،همان ،ص112 ” آقایان!مطابق میل خانمتان لباس بپوشید ،در خانه نیز آراسته و دل ربا باشید ،هوش و حواس همسرتان را ماهرانه به خود جلب کنید ،با این کار غدد جنسی او را نسبت به خود فعال کنید و عفت او را نسبت به دیگران فزونی می بخشید. ” امام رضا(ع)، مکارم الاخلاق ،ص80 ” حلالی لذت بخش تر از هم بستر شدن با همسر نیست ،ولی زیاده روی در این امر نارواست ،میانه روی در آمیزش به سلامت آدمی می افزاید و عمر را زیاد می کند. ” امام صادق (ع) ،وسائل الشیعه ،ج14،ص96 ” مرد باید مقداری از شهوت خود را نگه دارد که همواره توانایی جنسی داشته باشد ،زیرا زن شوهر خود را در امور جنسی توانا بیابد ،بهتر از این است که او را ناتوان ببیند ،مرد ناتوان نمی تواند همسر خود را راضی نگه دارد . ” امام علی(ع) همان، ص180 ” همان گونه که در امور جنسی زیاده روی نارواست ،کم گذاردن و سستی به خرج دادن نیز ناشایست است ،روا نیست مرد بیش از 4 ماه ،امیزش جنسی با همسر جوان خود را ترک کند حتی اگر مثیبت دیده باشد . ” امام رضا (ع)،همان ،188 ” مراقب باشید ،رو و پشت به قبله با همسر خویش هم بستر شدن ،زشت و ناپسند است .حرمت کعبه را نگه دارید و خدا و فرشتگان را از خویش نا خرسند مسازید . ” امام صادق(ع)،همان ص14 ” در این اوقات آمیزش نکنید : 1- بین اذان صبح و طلوع خورشید 2- بین غروب تا تاریک شدن هوا 3- هنگام خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی 4- هنگام زلزله ” امام صادق (ع)،همان ،ص96 ” در اول شب چه زمستان و چه تابستان ،امیزش نکنید زیرا معده و رگها پر است و موجب بیماری نقرس ،سنگ مثانه ،ضعف چشم و چکیدن ادرار می گردد. ” پیامبر اکرم (ص)، همان ص91 ” اگر فرزند کم عقل ودیوانه و جذامی نمی خواهید در اول ،وسط و آخر ماه (قمری ) با همسر خود در نیامیزید چه بسا ممکن است آن چه نمی خواهید صورت پذیرد. ” پیامبر اکرم (ص)، همان ص91 ” در شب عید فطر ،عید قربان و نیمه شعبان نیز آمیزش به قصد فرزند دار شدن دوری گزینید چرا که ممکن است فرزند شما شرور ،معلول ،بد یمن و زشت رو گردد . ” پیامبر اکرم (ص)،وسایل الشیعه ج14 ،ص187 ” اگر گاه چشمانت بی اختیار یا با اختیار به زنی افتاد و مسحور او شد و دلت لرزید ،پیش از این که پایت بلغزد ،چشم فرو بند و در اولین فرصت با همسرت هم بستر شو ،چرا که زنان همگی مانند همند. ” امام علی (ع)،همان ص73 ” چون همسرت باردار شد ،از آمیزش بپرهیز،تنها در ماه های اول (با مشورت پزشک ) می توانی با وضو به نزدیکی اقدام کنی،جنینی که در رحم همسرت است بسیار مقدس و قابل احترام است. ” پیامبر اکرم (ص)،همان ج14 ص188 ” زنان به قدر کافی از عادت ماهیانه رنج می برند روا نیست با آمیزش در این دوران به رنج آنها بیفزاییم . این عمل علاوه بر حرمت شرعی ،غیر اخلاقی و غیر بهداشتی نیز می باشد ،در این اوقات می توان از دیگر اعضا بهره برد. ” امام صادق(ع)،همان ج1 ،ص571 ” عشق به همسر گرما بخش و انرژی زاست ،با اعلام این عشق به او قلب وی را تسخیر کنید. ((دوستت دارم عزیزم )) جمله ای که هیچ گاه از قلب زن بیرون رفتنی نیست ،همسر خود را از این کلام آتشین محروم نسازید. ” پیامبر اکرم (ص)،همان ص10 ” هر کار از راه خود به انجام رسد نیکوست .آمیزش با همسر نیز باید از طریق معمول صورت پذیرد تا آرامش جنسی و روانی حصل آید. نزدیکی با او از پشت به شدت مکروه ،نامیمون و غیر بهداشتی است . ” پیامبر اکرم (ص)، همان ” گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید ،با او گفت و گو کنید ،کلمات سوزان و عاشقانه رد وبدل کنید ،یکدیگر را در آغوش بفشارید ،عشق بازی با همسر سرگرمی مومن است. ” پیامبر اکرم (ص)،همان ص82 ” هم آغوشی را برای آخر شب بگذارید زیرا برای بدن مناسب ،برای فرزند دار شدن امید وارتر و فرزند عاقل تر خواهد شد . ” امام رضا(ع)،سفینه البحار ،همان ” و بالاخره وقتی در بدن احساس ناراحتی می کنید و علتی برای آن نمی یابید ،وقتی احساس می کنید حرارت بدنتان بالا رفته و عضلات بدن شما رو به تحلیل می رود و هنگامی که به دنبال مامن و ماوایی می گردید که شما را آرامش بخشد به نزد همسرتان رفته و با آمیزش ،خود را شفا بخشید . ” امام علی (ع)،حلیه المتقین ،ص75 ” و آخر اینکه آنچه در خانه می گذرد امانت است، روا نیست زن ها آن چه میان آن ها و شوهرانشان در خلوت می گذرد به زنان دیگر بازگو کنند. ” پیامبراکرم (ص)،وسائل الشیعه ،ج14 ،ص154 ” تاريخ : دوشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۸۹ |

چرا اسلام در آسیا بیشتر از اروپا گسترش یافت

نوشته شده توسطفاطمه اوژند 22ام آذر, 1396

چرا اسلام در آسیا بیشتر از اروپا گسترش یافته است؟

پرسش چرا اسلام در این منطقه (آسیا) گسترده شده است و اروپا کمتر به این دین گرایش دارد؟

پاسخ اجمالی از آنجا که ظهور اسلام در قاره آسیا بوده، گسترش آن نیز در آسیا بیشتر بوده است. عدم گسترش دین اسلام در اروپا را می توان معلول عوامل متعددی دانست همانند: اختلافات داخلی مسلمانان و تبیین نشدن چهره زیبای اسلام ناب محمدی در آن منطقه و… . بعد از وفات پیامبر اسلام تلاش هایی برای گسترش دین مبین اسلام آغاز شد ولی به دلیل اختلافات داخلی مسلمانان به نتیجه ای نرسید. با تلاشهای مجدد از سال 71 هجری تا سال 398 هجری قاره آفریقا و اروپا تحت تصرف اسلام قرار گرفت و تا حدودی اسلام در آن سرزمین ها گسترش یافت. در زمان ما نیز گسترش نفوذ اسلام در اروپا و دیگر قاره ها و کشورهای جهان، بسیار چشمگیر و غیر قابل انکار است. پاسخ تفصیلی این یک بحث دامنه داری است که تبیین آن در این مختصر نمی گنجد اما می توانیم به همین مقدار بسنده کنیم که تولد و ظهور دین اسلام در قاره آسیا (حجاز در شهر مکه) بوده و از این جهت گسترش آن نیز در آسیا به عنوان مهد دین اسلام بیشتر بوده است. عدم گسترش دین اسلام در اروپا را می توان معلول عوامل متعددی دانست همانند: اختلافات داخلی مسلمانان و تبیین نشدن چهره زیبای اسلام ناب محمدی در آن منطقه و… . توضیح این که بعد از وفات پیامبر (ص) مسلمانان به طرف شرق به فرماندهی سعد وقاص ، و به طرف شام و فلسطین به فرماندهی گروهی ( عمرو بن العاص و یزید بن ابی سفیان و ابو عبیدة بن الجراح و شرحبیل بن حسنة به فلسطین و خالد بن الولید به شام لشکر کشیدند ، و لشکر مسلمانان به فارس رسید ولی لشکر غرب نتوانست پیشروی خود را ادامه دهد چون معاویه بن ابی سفیان در زمان حکومتش با لشکر غرب (روم) معاهده بست و عدم پیشرفت مسلمانان به طرف غرب، به دلیل این معاهده معاویه است.[1] علاوه تبدیل خلافت به پادشاهی از سوی معاویه باعث گشت که غرب به ماهیت اسلام پی نبرد و رغبتی برای گرویدن به اسلام نداشته باشد. از همین رو یکی از دانشمندان بزرگ آلمانی گفته است: “شایسته است ما مجسمه معاویة بن ابی سفیان را از طلا بریزیم و در برلین پایتخت آلمان نصب کنیم؛ چرا که اگر ضربه کاری معاویه به پیکره اسلام نبود، اسلام همه جهان را فرا می گرفت و اکنون ما آلمانی ها و سایر کشورهای اروپایی عرب و مسلمان بودیم[2]. اما بعد از آن در زمان حکومت ولید بن عبدالملک، مسلمانان کشورهای عراق، ایران، شام، مصر و آفریقا تا سواحل دریای آتلانتیک را به تصرف خود در آوردند و از تنگه جبل الطارق گذشته و در سال 71 میلادی پس از ارائه اسلام به مردم اسپانیا، دعوت اسلام به دیگر کشورهای اروپایی نیز رسید. همچنین از سوی دیگر مسلمانان توانستند از سیحون و جیحون گذشته و پیوسته اسلام را به مردم شهرها و کشورها عرضه می کردند و در نهایت امپراطوری بزرگ اسلامی تشکیل شد که مرکز آن شهر دمشق واقع در کشور سوریه بود. [3] بنابراین در حدود سال 78 هجری تمام قاره اروپا و آفریقا در تحت تصرف اسلام در آمده بود و این سیطره اسلام در اروپا تا سال 398 هجری ادامه داشت که در سال 398 هجری با وفات عبدالملک منصور، برادرش عبدالرحمن ملقب به الناصر لدین الله به حکومت اروپا رسید، او نیز مانند پدر و برادرش بدون اعتقاد به خلیفه وقت (هشام بن حکم)[4] اموی حکومت می کرد، و تصمیم گرفت بازمانده رسوم خلافت را از میان بردارد. به همین سبب از هشام خواست که او را ولیعهد خود کند، ولایت عهدی او اکثر مردم را خشمگین ساخت و باعث وقوع جنگ های خانوادگی شد که مسلمان ها را به خود مشغول داشت و مرزها بدون دفاع ماند، در داخل مملکت نیز ملوک الطوائفی به وجود آمد که شب و روز جلو چشم دشمنان اسلام، به جان هم افتاده و سرگرم زد و خورد بودند، این اختلاف بین مسلمین و عملکرد بد حاکمان مسلمان، باعث شد تا مسیحیان از فرصت استفاده کرده و در پی جنگ های متفاوت، مسلمانان را از قاره اروپا بیرون کنند[5]، اما در سالهای بعد و مخصوصاً در زمان ما، فرهنگ اسلام به صورت قابل توجهی در تمام سرزمین ها و کشورهای و از جمله اروپا نفوذ پیدا کرده است. در این میان نباید نقش تبلیغات و امکانات پیشرفته کشورهای اروپایی را در وارونه جلوه دادن چهره اسلام و نرسیدن صدای حقیقت به گوش این مردم ، نادیده گرفت. و این البته بحث مفصلی را می طلبد که آن را به وقت دیگر موکول می کنیم. احتمال دیگری نیز وجود دارد که لازم است بیان کنیم و آن این است که رومی ها در آن زمان به دین مسیحی معتقد بودند، بدیهی است که از دید آنان در آن زمان دین مسیحی یک دین الاهی حق محسوب می شده است و چنین اعتقادی داشته اند بر اساس جنگ با آنها بسیار کار سختی بوده است. از این جا است که مسلمانان باید در دو جبهه با آنها مبارزه کنند اول جبهه علمی و فرهنگی و بیان حق بودن دین اسلام و انحراف دین مسیحی از مسیر اصلی خودش و دوم جبهه نظامی که باید دشمن را به شکست بکشانند و معلوم است که امویین چنین آدم هایی را پرورش ندادند تا بتوانند در این محورها از دین شان دفاع کنند. افزون بر این شعاع مکتب أهل بیت (علیهم السلام) به خاطر حساسیت اموی ها به ایشان نتوانست به آن مناطق پیش برود بر عکس ایران و کشورهای هم سوی آن که به خاطر آشنایی با این مکتب پیشرفته اسلامی توانست در آن واحد به دو کار دست یابد اول وارد شدن به دین اسلام و گردن نهادن به آن دوم دفاع از آن و انتشار دادن آن و شاید شعاری را که عباسیان در برابر امویان انتخاب کردند (الرضا من آل محمد) بهترین شاهد بر مدعای ما باشد. .[1] کوفی،احمد بن علی بن اعثم، الفتوح، ص182 - 305 ترجمه مستوفی هروی، محمد بن احمد، انتشارات علمی و فرهنگی 1374. [2] صالحی نجف آبادی، شهید جاوید، ص 313، چاپ هشتم، ابی جا، بی تا. [3] شکیب ارسلان، تاریخ فتوحات اسلامی در اروپا، مترجم: دوانی، علی، ص 37، کتابفروشی بنی هاشم، بی تا. [4] این هشام غیر از هشام بن الحکم معروفِ حاکم اموی است بلکه او«المؤید بالله» یکی از حکام اندلس بوده است. الاعلام، ج 2، ص 310. [5] همان، ص 295.